Wednesday, May 22, 1389 equals 2010 Wednesday 12 May
رژيم تبهکار ماهى سياه كوچولو را حلق آویز کرد Criminal regime, little black fish hanging in the
روزنامه واشنگتن تايمز در سرمقاله روز گذشته خود با عنوان "رژيم ايران ماهى سياه كوچولو را حلق آويز مى كند" به اعدام جنايتكارانه فرزاد كمانگر پرداخت و نوشت، رژيمى كه مدعى نمايندگى خدا است، بيشتر مانند یک تبهکار عمل مى كند. The Washington Times in its editorial yesterday titled "The Iranian regime a little black fish hanging shall" criminal Farzad Kamangar's death and wrote a pay regime which claim to represent God, more like a criminal activity.
روزآنلاین: نشريه واشنگتن تايمز يک سال پيش کمک کرد تا توجه دنيا به وضعيت بغرنج فرزاد کمانگر جلب شود. RoozOnline: Journal Washington Times a year ago to help the world's attention to the complex situation of Farzad Kamangar is attracting. او معلمی از اقليت کرد ايران بود که توسط رژيم اسلامی تهران، به دروغ تروريست خوانده شده بود. He was a teacher from the Kurdish minority in Iran by the Islamic regime of Tehran, had been falsely called terrorists. او تقريباً چهار سال را زير شکنجه جسمی و ذهنی در زندان های ايران گذراند. Almost four years following his physical and mental torture in Iranian prisons spent. درد و رنج آقای کمانگر روز يکشنبه در بالای چوبه دار به پايان رسيد. Pain and suffering on top of Mr. Kamangar Sunday gallows ended. او 34 سال داشت. He was 34 years.
آقای کمانگر به همراه چهار "محارب يا دشمن خدا"ی ديگر کشته شد؛ کسانی که به گفته رژيم «به ارتکاب اقدامات تروريستی محکوم شده بودند.» هنگامی که اين افراد به طور شتابزده ای اعدام می شدند، پرونده سه نفر از آنها هنوز در مرحله لازم الاجرای تجديد نظر قرار داشت. Mr. Kamangar, along with four "enemy or the enemy of God," the other was killed; who the regime "to commit terrorist acts were condemned." When the people were summarily executed a record, three of them still binding step was revised. همزمان با آماده سازی و اجرای حکم اعدام اين افراد، ارتباط تلفنی با زندان اوين در آخرهفته گذشته قطع شد. With preparation and execution of these people, with telephone communication in Evin Prison last weekend was disconnected. رژيم از اطلاع رسانی قبلی به خانواده و وکلای اين افراد، که به موجب قانون الزامی است، خودداری کرد و آنها خبر اعدام ها را از رسانه ها شنيدند. Regime of prior notification to family and lawyers of these people, which is required by law, they refused and execution of them heard from the media. رژيمی که ادعا می کند نماينده خداست، مانند مجرمانی رفتار می کند که گويی چيزی را مخفی می کند. A regime that claims to represent God, such as behavior that criminals act to hide something.
جرم آقای کمانگر، تعلق داشتن به اقليت کرد بود. Crime Mr. Kamangar, belonging to the Kurdish minority was. او در يک مدرسه ابتدايی در شهر کامياران در شمالغرب ايران تدريس می کرد و عضو اتحاديه معلمان کردستان بود. He an elementary school in northwest Iran kamyaran taught and was a member of the Kurdistan Teachers Union. وی در بسياری از نشريات حقوق بشر مطلب می نوشت و به طور مخفيانه به دانش آموزانش زبان ممنوع شده کردی را تدريس می کرد و درباره تاريخ و فرهنگ شان، داستان ها می گفت. His many publications on human rights content and secretly wrote to his students banned Kurdish language teaching and about their history and culture, stories are told. او را در ژوئيه 2006 دستگير کرده و تحت ضرب و شتم، ضربات شلاق، شوک برقی، بی غذايی، محروميت از خواب و حبس در سلول های سرد انفرادی و طاقت فرسا قرار دادند. Arrested him in July 2006 and under the beating, lashing blows, electric shock, without food, sleep deprivation and solitary cold jail cell and placed onerous. صدای زجه های او در ميان صدای بلند نوارهايی که صفحات قرآن را بازخوانی می کردند، گم می شد. Moan Space Space among his voice loud Nvarhayy rereads the pages of Quran, they were lost.
آقای کمانگر در فوريه 2008 در يک دادگاه پنج دقيقه ای حضور پیدا کرد. Mr. Kamangar in February 2008 a court found the presence of five minutes. خليل بهراميان وکيل مدافع وی، سال گذشته در گفتگوی تلفنی با واشنگتن تايمز از تهران گفت: «اصلاً هيچ مدرکی دال بر ارتباط فرزاد با گروه و يا فعاليت تروريستی وجود نداشت.» او گفت: «فرزاد يک معلم، شاعر، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و يک انسان خاص است.» اصلاً چنين مدرکی در دادگاه ارائه نشد و يا به آن احتياج نشد تا حکمی که از پيش تعيين شده جاری شود. Defense lawyer Khalil Bahramian, telephone conversation last year with Washington, Tehran Times said: "no evidence of any connection with Farzad terrorist group or activity did not exist." He said: "Farzad a teacher, poet, journalist, activist human rights and a human being is special. "no such evidence was not presented in court and did not need it until the verdict is predetermined current.
آقای کمانگردر آخرين نامه اش از زندان به يک داستان ايرانی به نام «ماهی سياه کوچولو» اشاره می کند که در سال 1967 توسط يک معلم مخالف به نام صمد بهرنگی نوشته شده بود. Mr. Kmangrdr his last letters from prison to an Iranian story called "Little Black Fish points out that in 1967 against a teacher by the name Samad was written. اين داستان يک ماهی کوچکی است که قوانين جامعه اش را زير پا می گذارد تا به سفری برای اکتشاف دريا برود. This story is a small fish that he violated the laws of society makes a journey to explore the sea to go. ماهی سياه کوچک پس از گذر از ماجراهای بسيار، آزادی را پيدا می کند اما در نهايت با مرگ روبرو می شود. Little Black Fish, after passing through many adventures, the freedom to find, but ultimately is faced with death. او نوشته است: «آيا می توان معلم بود اما راه دريا را به ماهی سياه کوچولوی کشور نشان نداد؟ He wrote: "Can a teacher but the way to the sea, the little black fish showed the country? آيا می شود مسؤوليت سنگين معلم بودن و پاشيدن بذر دانش را بر دوش داشت و همچنان ساکت ماند؟ There is a heavy responsibility being a teacher and spraying bear seeds of knowledge had and still remain silent? آيا می شود عقده ها را در گلوی دانش آموزان ديد، شاهد چهره های نهيف و گرسنه آنها بود و همچنان ساکت ماند؟... It is difficulty to see the students in the throat, face Nhyf control and they were hungry and still remain silent? ... نمی توانم تصور کنم شاهد درد و فقر مردم اين زمين باشيم، و نتوانيم قلب هايمان را به رود و دريا، به خروش و طغيان بدهيم.» I can not imagine the pain and poverty of people witnessed this earth we, and our hearts fail to river and sea, to give a roaring rebellion. "
آقای کمانگر نوشته است: «ماهی کوچک به آرامی در دريا شنا کرد و فکر کرد: روبرو شدن با مرگ برای من سخت نيست، از آن پشيمان هم نمی شوم.» Mr. Kamangar has written: "A small fish in the sea, swam slowly and think: confronting death is hard for me, I do not regret it."
رژيم تبهکار ماهى سياه كوچولو را حلق آویز کرد Criminal regime, little black fish hanging in the
روزنامه واشنگتن تايمز در سرمقاله روز گذشته خود با عنوان "رژيم ايران ماهى سياه كوچولو را حلق آويز مى كند" به اعدام جنايتكارانه فرزاد كمانگر پرداخت و نوشت، رژيمى كه مدعى نمايندگى خدا است، بيشتر مانند یک تبهکار عمل مى كند. The Washington Times in its editorial yesterday titled "The Iranian regime a little black fish hanging shall" criminal Farzad Kamangar's death and wrote a pay regime which claim to represent God, more like a criminal activity.
روزآنلاین: نشريه واشنگتن تايمز يک سال پيش کمک کرد تا توجه دنيا به وضعيت بغرنج فرزاد کمانگر جلب شود. RoozOnline: Journal Washington Times a year ago to help the world's attention to the complex situation of Farzad Kamangar is attracting. او معلمی از اقليت کرد ايران بود که توسط رژيم اسلامی تهران، به دروغ تروريست خوانده شده بود. He was a teacher from the Kurdish minority in Iran by the Islamic regime of Tehran, had been falsely called terrorists. او تقريباً چهار سال را زير شکنجه جسمی و ذهنی در زندان های ايران گذراند. Almost four years following his physical and mental torture in Iranian prisons spent. درد و رنج آقای کمانگر روز يکشنبه در بالای چوبه دار به پايان رسيد. Pain and suffering on top of Mr. Kamangar Sunday gallows ended. او 34 سال داشت. He was 34 years.
آقای کمانگر به همراه چهار "محارب يا دشمن خدا"ی ديگر کشته شد؛ کسانی که به گفته رژيم «به ارتکاب اقدامات تروريستی محکوم شده بودند.» هنگامی که اين افراد به طور شتابزده ای اعدام می شدند، پرونده سه نفر از آنها هنوز در مرحله لازم الاجرای تجديد نظر قرار داشت. Mr. Kamangar, along with four "enemy or the enemy of God," the other was killed; who the regime "to commit terrorist acts were condemned." When the people were summarily executed a record, three of them still binding step was revised. همزمان با آماده سازی و اجرای حکم اعدام اين افراد، ارتباط تلفنی با زندان اوين در آخرهفته گذشته قطع شد. With preparation and execution of these people, with telephone communication in Evin Prison last weekend was disconnected. رژيم از اطلاع رسانی قبلی به خانواده و وکلای اين افراد، که به موجب قانون الزامی است، خودداری کرد و آنها خبر اعدام ها را از رسانه ها شنيدند. Regime of prior notification to family and lawyers of these people, which is required by law, they refused and execution of them heard from the media. رژيمی که ادعا می کند نماينده خداست، مانند مجرمانی رفتار می کند که گويی چيزی را مخفی می کند. A regime that claims to represent God, such as behavior that criminals act to hide something.
جرم آقای کمانگر، تعلق داشتن به اقليت کرد بود. Crime Mr. Kamangar, belonging to the Kurdish minority was. او در يک مدرسه ابتدايی در شهر کامياران در شمالغرب ايران تدريس می کرد و عضو اتحاديه معلمان کردستان بود. He an elementary school in northwest Iran kamyaran taught and was a member of the Kurdistan Teachers Union. وی در بسياری از نشريات حقوق بشر مطلب می نوشت و به طور مخفيانه به دانش آموزانش زبان ممنوع شده کردی را تدريس می کرد و درباره تاريخ و فرهنگ شان، داستان ها می گفت. His many publications on human rights content and secretly wrote to his students banned Kurdish language teaching and about their history and culture, stories are told. او را در ژوئيه 2006 دستگير کرده و تحت ضرب و شتم، ضربات شلاق، شوک برقی، بی غذايی، محروميت از خواب و حبس در سلول های سرد انفرادی و طاقت فرسا قرار دادند. Arrested him in July 2006 and under the beating, lashing blows, electric shock, without food, sleep deprivation and solitary cold jail cell and placed onerous. صدای زجه های او در ميان صدای بلند نوارهايی که صفحات قرآن را بازخوانی می کردند، گم می شد. Moan Space Space among his voice loud Nvarhayy rereads the pages of Quran, they were lost.
آقای کمانگر در فوريه 2008 در يک دادگاه پنج دقيقه ای حضور پیدا کرد. Mr. Kamangar in February 2008 a court found the presence of five minutes. خليل بهراميان وکيل مدافع وی، سال گذشته در گفتگوی تلفنی با واشنگتن تايمز از تهران گفت: «اصلاً هيچ مدرکی دال بر ارتباط فرزاد با گروه و يا فعاليت تروريستی وجود نداشت.» او گفت: «فرزاد يک معلم، شاعر، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و يک انسان خاص است.» اصلاً چنين مدرکی در دادگاه ارائه نشد و يا به آن احتياج نشد تا حکمی که از پيش تعيين شده جاری شود. Defense lawyer Khalil Bahramian, telephone conversation last year with Washington, Tehran Times said: "no evidence of any connection with Farzad terrorist group or activity did not exist." He said: "Farzad a teacher, poet, journalist, activist human rights and a human being is special. "no such evidence was not presented in court and did not need it until the verdict is predetermined current.
آقای کمانگردر آخرين نامه اش از زندان به يک داستان ايرانی به نام «ماهی سياه کوچولو» اشاره می کند که در سال 1967 توسط يک معلم مخالف به نام صمد بهرنگی نوشته شده بود. Mr. Kmangrdr his last letters from prison to an Iranian story called "Little Black Fish points out that in 1967 against a teacher by the name Samad was written. اين داستان يک ماهی کوچکی است که قوانين جامعه اش را زير پا می گذارد تا به سفری برای اکتشاف دريا برود. This story is a small fish that he violated the laws of society makes a journey to explore the sea to go. ماهی سياه کوچک پس از گذر از ماجراهای بسيار، آزادی را پيدا می کند اما در نهايت با مرگ روبرو می شود. Little Black Fish, after passing through many adventures, the freedom to find, but ultimately is faced with death. او نوشته است: «آيا می توان معلم بود اما راه دريا را به ماهی سياه کوچولوی کشور نشان نداد؟ He wrote: "Can a teacher but the way to the sea, the little black fish showed the country? آيا می شود مسؤوليت سنگين معلم بودن و پاشيدن بذر دانش را بر دوش داشت و همچنان ساکت ماند؟ There is a heavy responsibility being a teacher and spraying bear seeds of knowledge had and still remain silent? آيا می شود عقده ها را در گلوی دانش آموزان ديد، شاهد چهره های نهيف و گرسنه آنها بود و همچنان ساکت ماند؟... It is difficulty to see the students in the throat, face Nhyf control and they were hungry and still remain silent? ... نمی توانم تصور کنم شاهد درد و فقر مردم اين زمين باشيم، و نتوانيم قلب هايمان را به رود و دريا، به خروش و طغيان بدهيم.» I can not imagine the pain and poverty of people witnessed this earth we, and our hearts fail to river and sea, to give a roaring rebellion. "
آقای کمانگر نوشته است: «ماهی کوچک به آرامی در دريا شنا کرد و فکر کرد: روبرو شدن با مرگ برای من سخت نيست، از آن پشيمان هم نمی شوم.» Mr. Kamangar has written: "A small fish in the sea, swam slowly and think: confronting death is hard for me, I do not regret it."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر