پنجشنبه، 27 اسفند ماه 1388 برابر با 2010 Thursday 18 March
نوروز، عیدِ مردم ؛ جشن مقاومت
نوروز در عین حال، جشن مقاومت است. هر زمان كه خاك این سرزمین از چپاولها به خون رنگین بوده، مردمِ مصیبتزده، آن را با شكوهتر جشن گرفتهاند. انگار بغضها نیز در نوروز به خنده میشكفد .***
نوروز، عیدِ مردم
شهرزادنیوز: نوروز نوزایی طبیعت است: تركیدنِ پوستهی سردِ زمستان، جوانه زدنِ طبیعت، رویشِ گیاهان. نوروز بدرودیست با برودت و كهنگی و درودی ست به تازگیها: بشارت آینده. نوروز روزِ نخستِ فروردین است: آغاز بهار .
نوروز در عین حال تحرك زمین است و محرك آنچه و آنكس كه با زمین و طبیعت مربوط میشود. عظمت این جشن، حكایت از رابطهٌ تنگاتنگ و وابستگی انسان به طبیعت و تأثیرِ اقتصادی آن در زندگی مردم دارد. جشنهای نوروزی واكنشیست ساده در برابر دگرگونی طبیعت. عمقِ این واكنش به آن حد وسیع است و ریشه در تاریخ دارد كه مبدأش هنوز نامعلوم است. هر قدرت و حاكمیتی از آن به نفع خویش تفسیر و استفاده كرده است. زمانی مُغان اوراد خویش به آن آراستند و زمانی سرودی شد مقدس، جاری بر زبانِ موبدان در آتشكدهها. زمانی سروش اهورامزدا به گوشش زمزمه كردند و زمانی دیگر آیات قرآنی.
شاهان كه به قدرت رسیدند، پیدایی آن را با بر تخت نشستن اولین پادشاه ایران مصادف دانستند.(1) خلفا كه بر ایران تسلط یافتند، ابتدا كمر همّت به محوش بستند، برگزاری آن را خلاف شرع دانسته و حتا خرید و فروش اسباببازی برای كودكان، آراستن بازار و خانه را در این روز منع نمودند.(2) و آنگاه كه نتوانستند نیات خویش اعمال كنند، به نامِ "هدیهٌ نوروزی"، در این روز پرداختِ مالیات را بر ایرانیان تحمیل كردند. و چون دیدند كه ایرانیان در خفا این روز را جشن میگیرند، لباس مذهب بر تنش كردند و دهها حدیث و روایت از پیغمبر نقل كردند كه: "ای كاش هر روزمان نوروز بود."(3) و گفتند كه خلقتِ آدم در نوروز انجام گرفته و جبرئیل در نوروز به پیامبر وحی نازل نمود.(4) قدرت كه به شیعیان رسید، گفتند: این همان روزی است كه پیامبر علی را بر دوش گرفت تا بتهای قریش را خرد كند، همان روزی است كه پیامبر علی را به جانشینی خویش انتخاب نمود. همان روزیست كه توفان نوح آرام گرفت، همان روزیست كه قائم بر دجّال پیروز میشود و خلاصه این كه: نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.(5)
با انقلاب بهمن 57، جمهوری اسلامی، در ابتدای اقتدارش حتا مخالف عید و تعطیل رسمی آن بود و میخواست 15 خرداد و 22 بهمن را جایگزین آن كند.(6) خمینی در اولین پیام نوروزی خویش، در سال 58، حتا سال نو را به مردم تبریك نگفت و نامی از نوروز بر زبان نیاورد. تنها عظمت تودهای این جشن بود كه موجودیت آن را بر رژیم تحمیل نمود. و رژیم نیز لباس مذهب بر تن آن نمود تا به نحوی دیگر آن را با مذهب تطبیق دهد.(7) از برگزاری چهارشنبهسوری، سیزدهبدر و دیگر مراسم نوروزی هنوز ممانعت به عمل میآید، ولی نه آتش بازی چهارشنبهسوری تعطیل شد و نه ترقهبازی بچهها و نه بیرون رفتن از شهر در سیزدهبدر.
نوروز از جمله عیدهایی بوده و هست كه همیشه در حال تغییر و تحّول است. هر سال و با هر رژیم و با هر جوّ حاكم، چیزهایی از آن حذف و یا بر آن اضافه میشوند. هیچ عیدی چون پارسال نبود. و هیچ عیدی چون امسال نخواهد بود. اگر زمانی "صد سال به این سالها" میگفتند، حالا "صد سال به از این سالها" جایگزین آن شده است.
وفور یا نقصان جشن را در هر ملتی میتوان محكی برای میزان خوشبختی آن دانست. شادی و سرور را ارتباطی مستقیم با خوشبختی و یا به طور كلی زندگی اجتماعی- اقتصادی مردم است. آنگاه كه مردم آسایش دارند، جشنها نیز رواج مییابند. هرگاه غم بر دلها چنبر زند، جشنها نیز از زندگی حذف میشوند. واقعیت این است كه مردم ما سدههاست كه با جشن بیگانهاند. سالهای سال است كه خنده از لبها پریده. از میان صدها جشن تنها نوروز است كه هنوز خنده بر لبها مینشاند. و همین كافیست تا پاسش داریم.
در تاریخ هر ملتی، آن جشنی ماندگار است كه با زندگی پیوندی عمیق داشته است. هیچ جشنِ مقطعی و یا ساخته خودكامگان، پس از مرگشان دوام نیاورده است.
نوروز در عین حال، جشن مقاومت است. هر زمان كه خاك این سرزمین از چپاولها به خون رنگین بوده، مردمِ مصیبتزده، آن را با شكوهتر جشن گرفتهاند. انگار بغضها نیز در نوروز به خنده میشكفد .
در طول تاریخِ ما، نوروز تنها جشنی است كه در هر زمان، چه آنگاه كه خودكامگان زبان میبریدند و از سرها منار میساختند و چه آنگاه كه نوری از امید در دلها میدرخشید، همیشه مایهٌ امید و شادی بوده است .
نوروز نشانِ پایداری ملت ماست، نشان روزهای تلخ و تار و غارت و تاراجِ اقوامِ بیگانه به این سرزمین. و مقاومت مردم در پناه آن.
خیام گوید: "هر كه نوروز جشن كند و به خرمی پیوندد، تا نوروز دیگر عمر در شادی و خرمی گذارد".(8)
حدیثِ آتش و آتشافروزی در آخرین چهارشنبه هر سال، ریشهٌ این جشن را تا اولین پلههای تاریخ این مرز و بوم میبرد. پاكی آتش به مثابه عنصری پاككننده، نابودكننده دیو و اهریمن از محیط خانه و زیست، و پریدن از آن، با شعار "زردی من از تو، سرخی تو از من". سپردن درد و غم و چهره و تن به آتش و پذیرای سلامت و گرمی و شعله و شادی آتش، سیاوشوار از آتش گذشتن و آغازی دیگر برای ادامه حیات. افروختن آتش در شب عید (مشعل، فانوس، روشن نگهداشتن چراغِ خانه) تا صبح روز بعد هنوز هم پا برجاست. وجود شمع و یا چراغ بر سفره هفتسین ادامه آن است كه تا سیزدهٌ نوروز ماندنیست. تطهیر تن و جان با آتش در این ایام خاتمه نمییابد، شستن تن با آب و زدایش آلودگیها و سپس لباسِ نو پوشیدن نیز در نوروز سنت است.
هفتسین نیز ریشه در طبیعت دارد. نوروز فراز و نشیب و تغیرات زیادی را شاهد بوده است، ولی هرچه باشد، وجود عناصری چون آب، سبزی، آیینه، چراغ، انار و سیب و ...در رابطه انسان با طبیعت قابل توجیه است. از آن گذشته، گذراندنِ سیزدهٌ نوروز در دل طبیعت، باز نشانیست دیگر از سپاسگزاری انسان از طبیعت.
مراسم نوروزی در كل بازتاب ذوقِ ایرانیان در هزارههاست. یادگاریست از خواستها، آرزوها و امیال مردم .
نوروز جشن شادی زمین است، لبخند آفتاب و رقص آسمان. نوروز از آفتاب گرما میگیرد و از بهار شور و هیجان. احساس زیبایی را طبیعت به انسان ارزانی میدارد: شكوفه، جوانه، گل، بوی بهارانهٌ خاك، طبیعتِ بارانشسته و پاك. حیاتِ دوباره . نوروز را پاس بداریم كه امروز یك نیازِ حیاتیست، یك جشن همگانیست.
میگویند نوروز روز آفرینش انسان است. بگذار اولین روز بهار، روز اول آفرینش باشد، بگذار همه هستی ما در این روز بشكفد. و این، همین، مبارك باد.
پانویسها:
1 - برای اطلاع بیشتر در این مورد به شاهنامه فردوسی، نوروزنامه خیام و... رجوع شود.
2 - برای اطلاع بیشتر به كتاب كیمیای سعادت نوشته امام محمد غزالی رجوع شود.
3 - به نقل از آثارالباقیه، ابو ریحان بیرونی، ترجمه اكبر داناسرشت.
4 - مجلسی، سماء والعام، به نقل از جعفر صادق.
5 - مجلسی، بحارالانوار، جلد چهارم، به نقل از جعفر صادق.
6 - به نقل از مهدی بازرگان، مقاله نوروز 58 تهران، آدینه شماره 55-56، نوروز 70.
7 - مانورهای گوناگون رژیم در طی 19 سال از عمر آن، در برابر نوروز، حكایت از عقبنشینی گام به گام حاكمیت در مقابل و مقابله با نوروز است.
8 - به نوروزنامه رجوع شود.
نوروز، عیدِ مردم ؛ جشن مقاومت
نوروز در عین حال، جشن مقاومت است. هر زمان كه خاك این سرزمین از چپاولها به خون رنگین بوده، مردمِ مصیبتزده، آن را با شكوهتر جشن گرفتهاند. انگار بغضها نیز در نوروز به خنده میشكفد .***
نوروز، عیدِ مردم
شهرزادنیوز: نوروز نوزایی طبیعت است: تركیدنِ پوستهی سردِ زمستان، جوانه زدنِ طبیعت، رویشِ گیاهان. نوروز بدرودیست با برودت و كهنگی و درودی ست به تازگیها: بشارت آینده. نوروز روزِ نخستِ فروردین است: آغاز بهار .
نوروز در عین حال تحرك زمین است و محرك آنچه و آنكس كه با زمین و طبیعت مربوط میشود. عظمت این جشن، حكایت از رابطهٌ تنگاتنگ و وابستگی انسان به طبیعت و تأثیرِ اقتصادی آن در زندگی مردم دارد. جشنهای نوروزی واكنشیست ساده در برابر دگرگونی طبیعت. عمقِ این واكنش به آن حد وسیع است و ریشه در تاریخ دارد كه مبدأش هنوز نامعلوم است. هر قدرت و حاكمیتی از آن به نفع خویش تفسیر و استفاده كرده است. زمانی مُغان اوراد خویش به آن آراستند و زمانی سرودی شد مقدس، جاری بر زبانِ موبدان در آتشكدهها. زمانی سروش اهورامزدا به گوشش زمزمه كردند و زمانی دیگر آیات قرآنی.
شاهان كه به قدرت رسیدند، پیدایی آن را با بر تخت نشستن اولین پادشاه ایران مصادف دانستند.(1) خلفا كه بر ایران تسلط یافتند، ابتدا كمر همّت به محوش بستند، برگزاری آن را خلاف شرع دانسته و حتا خرید و فروش اسباببازی برای كودكان، آراستن بازار و خانه را در این روز منع نمودند.(2) و آنگاه كه نتوانستند نیات خویش اعمال كنند، به نامِ "هدیهٌ نوروزی"، در این روز پرداختِ مالیات را بر ایرانیان تحمیل كردند. و چون دیدند كه ایرانیان در خفا این روز را جشن میگیرند، لباس مذهب بر تنش كردند و دهها حدیث و روایت از پیغمبر نقل كردند كه: "ای كاش هر روزمان نوروز بود."(3) و گفتند كه خلقتِ آدم در نوروز انجام گرفته و جبرئیل در نوروز به پیامبر وحی نازل نمود.(4) قدرت كه به شیعیان رسید، گفتند: این همان روزی است كه پیامبر علی را بر دوش گرفت تا بتهای قریش را خرد كند، همان روزی است كه پیامبر علی را به جانشینی خویش انتخاب نمود. همان روزیست كه توفان نوح آرام گرفت، همان روزیست كه قائم بر دجّال پیروز میشود و خلاصه این كه: نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.(5)
با انقلاب بهمن 57، جمهوری اسلامی، در ابتدای اقتدارش حتا مخالف عید و تعطیل رسمی آن بود و میخواست 15 خرداد و 22 بهمن را جایگزین آن كند.(6) خمینی در اولین پیام نوروزی خویش، در سال 58، حتا سال نو را به مردم تبریك نگفت و نامی از نوروز بر زبان نیاورد. تنها عظمت تودهای این جشن بود كه موجودیت آن را بر رژیم تحمیل نمود. و رژیم نیز لباس مذهب بر تن آن نمود تا به نحوی دیگر آن را با مذهب تطبیق دهد.(7) از برگزاری چهارشنبهسوری، سیزدهبدر و دیگر مراسم نوروزی هنوز ممانعت به عمل میآید، ولی نه آتش بازی چهارشنبهسوری تعطیل شد و نه ترقهبازی بچهها و نه بیرون رفتن از شهر در سیزدهبدر.
نوروز از جمله عیدهایی بوده و هست كه همیشه در حال تغییر و تحّول است. هر سال و با هر رژیم و با هر جوّ حاكم، چیزهایی از آن حذف و یا بر آن اضافه میشوند. هیچ عیدی چون پارسال نبود. و هیچ عیدی چون امسال نخواهد بود. اگر زمانی "صد سال به این سالها" میگفتند، حالا "صد سال به از این سالها" جایگزین آن شده است.
وفور یا نقصان جشن را در هر ملتی میتوان محكی برای میزان خوشبختی آن دانست. شادی و سرور را ارتباطی مستقیم با خوشبختی و یا به طور كلی زندگی اجتماعی- اقتصادی مردم است. آنگاه كه مردم آسایش دارند، جشنها نیز رواج مییابند. هرگاه غم بر دلها چنبر زند، جشنها نیز از زندگی حذف میشوند. واقعیت این است كه مردم ما سدههاست كه با جشن بیگانهاند. سالهای سال است كه خنده از لبها پریده. از میان صدها جشن تنها نوروز است كه هنوز خنده بر لبها مینشاند. و همین كافیست تا پاسش داریم.
در تاریخ هر ملتی، آن جشنی ماندگار است كه با زندگی پیوندی عمیق داشته است. هیچ جشنِ مقطعی و یا ساخته خودكامگان، پس از مرگشان دوام نیاورده است.
نوروز در عین حال، جشن مقاومت است. هر زمان كه خاك این سرزمین از چپاولها به خون رنگین بوده، مردمِ مصیبتزده، آن را با شكوهتر جشن گرفتهاند. انگار بغضها نیز در نوروز به خنده میشكفد .
در طول تاریخِ ما، نوروز تنها جشنی است كه در هر زمان، چه آنگاه كه خودكامگان زبان میبریدند و از سرها منار میساختند و چه آنگاه كه نوری از امید در دلها میدرخشید، همیشه مایهٌ امید و شادی بوده است .
نوروز نشانِ پایداری ملت ماست، نشان روزهای تلخ و تار و غارت و تاراجِ اقوامِ بیگانه به این سرزمین. و مقاومت مردم در پناه آن.
خیام گوید: "هر كه نوروز جشن كند و به خرمی پیوندد، تا نوروز دیگر عمر در شادی و خرمی گذارد".(8)
حدیثِ آتش و آتشافروزی در آخرین چهارشنبه هر سال، ریشهٌ این جشن را تا اولین پلههای تاریخ این مرز و بوم میبرد. پاكی آتش به مثابه عنصری پاككننده، نابودكننده دیو و اهریمن از محیط خانه و زیست، و پریدن از آن، با شعار "زردی من از تو، سرخی تو از من". سپردن درد و غم و چهره و تن به آتش و پذیرای سلامت و گرمی و شعله و شادی آتش، سیاوشوار از آتش گذشتن و آغازی دیگر برای ادامه حیات. افروختن آتش در شب عید (مشعل، فانوس، روشن نگهداشتن چراغِ خانه) تا صبح روز بعد هنوز هم پا برجاست. وجود شمع و یا چراغ بر سفره هفتسین ادامه آن است كه تا سیزدهٌ نوروز ماندنیست. تطهیر تن و جان با آتش در این ایام خاتمه نمییابد، شستن تن با آب و زدایش آلودگیها و سپس لباسِ نو پوشیدن نیز در نوروز سنت است.
هفتسین نیز ریشه در طبیعت دارد. نوروز فراز و نشیب و تغیرات زیادی را شاهد بوده است، ولی هرچه باشد، وجود عناصری چون آب، سبزی، آیینه، چراغ، انار و سیب و ...در رابطه انسان با طبیعت قابل توجیه است. از آن گذشته، گذراندنِ سیزدهٌ نوروز در دل طبیعت، باز نشانیست دیگر از سپاسگزاری انسان از طبیعت.
مراسم نوروزی در كل بازتاب ذوقِ ایرانیان در هزارههاست. یادگاریست از خواستها، آرزوها و امیال مردم .
نوروز جشن شادی زمین است، لبخند آفتاب و رقص آسمان. نوروز از آفتاب گرما میگیرد و از بهار شور و هیجان. احساس زیبایی را طبیعت به انسان ارزانی میدارد: شكوفه، جوانه، گل، بوی بهارانهٌ خاك، طبیعتِ بارانشسته و پاك. حیاتِ دوباره . نوروز را پاس بداریم كه امروز یك نیازِ حیاتیست، یك جشن همگانیست.
میگویند نوروز روز آفرینش انسان است. بگذار اولین روز بهار، روز اول آفرینش باشد، بگذار همه هستی ما در این روز بشكفد. و این، همین، مبارك باد.
پانویسها:
1 - برای اطلاع بیشتر در این مورد به شاهنامه فردوسی، نوروزنامه خیام و... رجوع شود.
2 - برای اطلاع بیشتر به كتاب كیمیای سعادت نوشته امام محمد غزالی رجوع شود.
3 - به نقل از آثارالباقیه، ابو ریحان بیرونی، ترجمه اكبر داناسرشت.
4 - مجلسی، سماء والعام، به نقل از جعفر صادق.
5 - مجلسی، بحارالانوار، جلد چهارم، به نقل از جعفر صادق.
6 - به نقل از مهدی بازرگان، مقاله نوروز 58 تهران، آدینه شماره 55-56، نوروز 70.
7 - مانورهای گوناگون رژیم در طی 19 سال از عمر آن، در برابر نوروز، حكایت از عقبنشینی گام به گام حاكمیت در مقابل و مقابله با نوروز است.
8 - به نوروزنامه رجوع شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر