سه شنبه، 17 آذر ماه 1388 برابر با 2009 Tuesday 08 December
وبلاگ؛ ۱۶ آذر نشان داد كه دیکتاتور و دیکتاتوری باید برود
وبلاگ خانه دوست
منبع قدرت دیکتاتوری ترس است. این را همه خیلی خوب میدانند، بخصوص دیکتاتورها. به همین چند ماه اخیر نگاه کنید، نوکران دربار ولی ظالمان هر روز خشونت بیشتری نشان میدهند. حالا کارشان به جایی کشیده كه وحشیگری خود را بیش از پیش متوجه خواهران و مادران ما کرده اند. همچون حیوان به آنان در تظاهرات حمله میکنند. مادران داغدار را در پارک دستگیر میکنند. به خانم رهنورد اسپری فلفل میپاشند. زن و مرد، پیر و جوان، حتی آنکه در گذر است و از ماجرا بی خبر را میزنند و میبرند. دانشجویان را از پنجره دانشگاه به بیرون میاندازند. احمد زید آبادی كه یکی از شریفترین ایرانیان است، را بعد از ماه ها حصر و شکنجه، به زندان و تبعید محکوم میکنند. اما چشمه آزادیخواهی مردم شریف ایران پر شده، به دریای خروشانی بدل گشته، و ولی ظلم حتی با پیل شکنجه های عهد مغول هم دیگر نمیتواند از این دریا بگذرد. این كه این گونه سبعانه میزند و میبندد و میکشد، همه حکایت از آن دارد كه دیکتاتور دست و دل خود را باخته، چرا كه میداند ترس ملت ریخته. ۱۶ آذر نشان داد كه دیکتاتور و دیکتاتوری باید برود. آب ریخته را نمیتوان به کوزه باز گرداند. حتی منی كه دارم به حدود پنجاه سالگی میرسم، و روزهای تلخ دهه شصت را شاهد بوده ام، و دوستانی بسیار را دیده ام كه در جهنم زندان و اعدام آن سالها سوختند و پر پر شدند، ترسی از دیکتاتور و حکومت نخ نمایش ندارم، چه رسد به جوانان امروز.وقتی دیدم روز ۱۶ آذر باز دارند میزنند، اول میخواستم بنویسم “ولد الزنا نزن! نامرد دستگیر نکن!” اما دیدم از عمله دیکتاتوری دم مرگ انتظاری جز زدن و دستگیر کردن نمیرود. آنقدر ما را بزنید تا مچ های دستهایتان خرد شوند! هزار اوین دیگر بسازید چرا كه به خیابان باز خواهیم گشت. آقای خامنه ای اگر لازم باشد در خونمان غرق تان خواهیم کرد، ولی حتی یک لحظه هم به این خیال باطل نباش كه وحوش باغ وحش ولایت میتوانند داربست موریانه خورده دیکتاتوری را بر پای نگاه دارند.
وبلاگ؛ ۱۶ آذر نشان داد كه دیکتاتور و دیکتاتوری باید برود
وبلاگ خانه دوست
منبع قدرت دیکتاتوری ترس است. این را همه خیلی خوب میدانند، بخصوص دیکتاتورها. به همین چند ماه اخیر نگاه کنید، نوکران دربار ولی ظالمان هر روز خشونت بیشتری نشان میدهند. حالا کارشان به جایی کشیده كه وحشیگری خود را بیش از پیش متوجه خواهران و مادران ما کرده اند. همچون حیوان به آنان در تظاهرات حمله میکنند. مادران داغدار را در پارک دستگیر میکنند. به خانم رهنورد اسپری فلفل میپاشند. زن و مرد، پیر و جوان، حتی آنکه در گذر است و از ماجرا بی خبر را میزنند و میبرند. دانشجویان را از پنجره دانشگاه به بیرون میاندازند. احمد زید آبادی كه یکی از شریفترین ایرانیان است، را بعد از ماه ها حصر و شکنجه، به زندان و تبعید محکوم میکنند. اما چشمه آزادیخواهی مردم شریف ایران پر شده، به دریای خروشانی بدل گشته، و ولی ظلم حتی با پیل شکنجه های عهد مغول هم دیگر نمیتواند از این دریا بگذرد. این كه این گونه سبعانه میزند و میبندد و میکشد، همه حکایت از آن دارد كه دیکتاتور دست و دل خود را باخته، چرا كه میداند ترس ملت ریخته. ۱۶ آذر نشان داد كه دیکتاتور و دیکتاتوری باید برود. آب ریخته را نمیتوان به کوزه باز گرداند. حتی منی كه دارم به حدود پنجاه سالگی میرسم، و روزهای تلخ دهه شصت را شاهد بوده ام، و دوستانی بسیار را دیده ام كه در جهنم زندان و اعدام آن سالها سوختند و پر پر شدند، ترسی از دیکتاتور و حکومت نخ نمایش ندارم، چه رسد به جوانان امروز.وقتی دیدم روز ۱۶ آذر باز دارند میزنند، اول میخواستم بنویسم “ولد الزنا نزن! نامرد دستگیر نکن!” اما دیدم از عمله دیکتاتوری دم مرگ انتظاری جز زدن و دستگیر کردن نمیرود. آنقدر ما را بزنید تا مچ های دستهایتان خرد شوند! هزار اوین دیگر بسازید چرا كه به خیابان باز خواهیم گشت. آقای خامنه ای اگر لازم باشد در خونمان غرق تان خواهیم کرد، ولی حتی یک لحظه هم به این خیال باطل نباش كه وحوش باغ وحش ولایت میتوانند داربست موریانه خورده دیکتاتوری را بر پای نگاه دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر