سه شنبه، 17 آذر ماه 1388 برابر با 2009 Tuesday 08 December
جنبش دانشجویی در برابر فاشیزم اسلامی تا دندان مسلح
وبلاگ پیام دانشجو
امروز 16آذر بود.روایت حوادث امروز به هیج وجه ممکن نیست. برای این که یک پدیده بود. پدیده بودنش به دلیل وجود عوامل نادر و شگفت انگیز ان بود. نه این که در یک گزارش تاریخی،هدف شعر سرایی داشته باشیم. بلکه می خواهیم از مشاهده هایی بگوییم که بیان ان ممکن نیست.هرکس امروز در میدان مبارزه در تهران بوده است و بخواهد مشاهده های خود را بیان کند با همین امر روبرو خواهد شد.به راستی که 16 آذر شگفت انگیز و تاریخی را پشت سر گذاشتیم! اولین شگفتی ان به حضور لشکریان بیشمار از نیروی انتظامی،یگان ویژه،نیرو های بسیجی و امنیتی مرجوع است. هر رهگذری که از خیابان های مرکزی شهر و منتهی به دانشگاه تهران می گذشت با این پدیده روبرو می شد.حجم نیرو های سرکوبگر به اندازه ای بود که انگار یک لشکر بزرگ،به اشغال شهر مبادرت کرده باشد.حتا برای استقرار این نیرو در کوچه و خیابان ها دچار مشکل جدی شده بودند. فقط چند هزار از ان را در میدان انقلاب مستقر کرده بودند.یکی از فرماندهان، درست یا نادرست، به یکی از دانشجویان که از این حجم بیشمار نیرو پرسیده بود،گفته بود: حدود 250000 نیرو برای تهران تدارک دیده شده است. از استان تهران،قم،لرستان و کهکیلویه و... به راستی در شگفت بودیم که این نیروی بسیار بزرگ چگونه تدارک می شود و شب را در کجا به سر می برد!؟ این ها را برای سرکوب جوانان و دانشجویانی اورده بودند که 16 آذر به نام انها اسم گذاری شده است.
شگفتی دوم به شدت خشونت و به ویژه میزان بازداشت ها مرجوع است. این نیروی بزرگ سرکوب ،به هرکس شک می کرد حتا اگر شعاری سر نمی داد،او را بازداشت کرده و به درون بیشمار اتوبوس و ون و خودرو هایی که از پیش برای همین منظور اماده کرده بود، می انداخت و با خود می برد. به راستی این تعداد زندانی را در کجا جا خواهند داد!؟این خشونت عریان ناشی از چیست؟وحشت از مردم و دانشجویان همین اب و خاک؟ایرانی در برابر ایرانی!؟پول نفت مردم و مالیات همین مردم باید هزینه ی نیرویی بشود که ان ها را سرکوب می کند! همه ی کسانی که صحنه های سرکوب را از نزدیک مشاهده و لمس کردند، بر این امر تاکید گذاشتند که گویا با یک لشکر فاشیست اشغالگر روبرو شده اند. و ان ها نیز با دختران و پسران و دانشجویان به گونه ای رفتار می کردند که مثلا فاشیست های اشغالگر پاریس با مردم ان شهر برخورد می کردند.ایا این نحو برخورد با کدام میزان انسانی و عقلانی سازگاری دارد؟به راستی چه کسی فرمان می دهد؟چه کسی بسیج می کند و چه کسی در این زمینه می اندیشد؟ایا اعتراض کنندگان ایرانی نیستند؟در این مملکت هیچ حقی ندارند؟حق اعتراض در قانون به رسمیت شناخته نشده است؟ایا حکومت روحانیون یعنی همین؟یا این که بسیاری از روحانیون خود از این سرکوب در وحشت افتاده اند؟اگر این فاشیزم و کودتا نیست پس چیست؟جالب این است که فرماندهان نظامی پیش از 16 آذر به دانشجویان وعده ی گل داده بودند و فرماندهان نیروی انتظامی نیز تا چند روز پیش از 16 آذر گفته بودند که در این روز هیچ خبری نیست و هیچ تدبیر امنیتی نیز اندیشیده نشده است!
ویژگی سوم اما به شهامت و دلیری این جوانان به ویژه جنبش دانشجویی مرجوع است. این دلیری همه را بهت زده کرده است!در تاریخ ملت ها باید بی نظیر باشد.مادران و پدرانی 31 سال پیش دست به انقلاب زده و حکومتی انقلابی را بر سر کار می اورند.امروز فرزندان ان ها گروگان همان انقلاب شده اند و در تلاش هستند تا ان را تغییر بدهند.ان ها باتوم می خورند،فحش می شنوند.بازداشت می شوند. سرهنگ نیروی انتظامی چشم در چشم دختران و زنان ان ها می اندازد و با بی شرمی می گوید:ج...امده ای این جا چه کنی!؟امده ای ک...بدهی!؟دختر های فرهیخته و جوان اما از این بی فرهنگی،شگفت زده می شوند .صدایشان در نمی اید. برای این که با کف پوتین چنان بر روی کمر ان ها می زنند و زدند که اهشان به عرشی می رود که روزی می گفتند اعلا است اما کسی رنجیده نمی شود!ولی این جوانان نمی هراسند. دست بردار نیستند. باز هم می ایند تا خواب از چشم دیکتاتور گرفته شود. به راستی که بار اصلی این جنبش بر دوش دانشجویان است. حتا زمانی که امکان حضور متشکل غیر دانشجویان وجود ندارد این دانشجویان دلیر،بار مبارزه را حمل می کنند. به راستی ان ها رهبران واقعی این جنبش هستند.
شگفتی چهارم به شعار های این جوانان مرجوع است.مرگ بر دیکتاتور-ننگ ما،ننگ ما....مجتبا بمیری-رهبریتو نبینم-مرگ بر خامنه ای- شعار ملت ما-دین از سیاست جدا و... در تظاهرات امروز،عکس سران حکومت به اتش کشیده شد و برای اولین بار پرچم سه رنگ ایران بدون ارم جمهوری اسلامی در دانشگاه تهران ،توسط جنبش دانشجویی به صورت گسترده به اهتزاز در امد.برخی احزاب و اشخاص از پیش برای جوانان تعیین شعار می کنند اما این جوانان متناسب با شرایط ،خود دست به کار می شوند. از انها خواسته می شود که در دانشگاه بمانند و به خیابان نیایند و شعار ساختار شکن ندهند. اما ان ها به خیابان می ایند و فقط شعار ساختار شکن می دهند تا به ان هایی که در 31 سال پیش،به نام استقلال و ازادی کلاه گشادی بر سرملت گذاشتند،بگویند که شما لیاقت ندارید بار دیگر به ما رهنمود بدهید. مگر حکومت در چارچوب قانون اساسی موجود عمل می کند که ما ملزم به اجرای سازو کار تعیین شده از سوی وفاداران به جمهوری اسلامی باشیم؟تنها و تنها امری که جنبش به ان ملتزم است ،تداوم مسالمت و نفی خشونت است.امروز 16 آذر جوانان و دانشجویان در شعار ها و اعتراض های خود اعلام کردند :موسوی بهانه است-کل نظام نشانه است.امروز بوی انقلابی دوباره اما دموکراتیک و با اهدافی مدرن از کف خیابان ها و از درون دانشگاه ها به مشام می رسید. امروز روزی تاریخی برای جنبش دانشجویی بود.دانشجو اعلام کرد که حتا اگر تنها باشد که نیست بار این انقلاب را بر دوش خواهد کشید که کشیده است.
امروز جوانان و دانشجویان با اعتراضات گسترده ی خود در بسیاری از شهر ها به راستی کمر رژیم را شکستند. نشان دادند که شکست نا پذیر هستند. رژیم را با بحرانی جدی روبرو کرده اند.رهبران رژیم دریافتند که سرکوب موجب نخواهد شد که مردم به خیابان نیایند. خشونت عریان کارایی خود را از دست داده است.ممکن است پیروزی سریع یا کوتاه مدت انتظاری واقع گرایانه نباشد اما بحران سازی برای کلیت حکومت،از اولین کارکردهای جنبش سبز بوده است.این بحران به اندرونی رژیم نفوذ کرده و حتا اگر جنبش سبز قابل مهار باشد که نیست،جنگ قدرت در درون حکومت از اختیار بانیان قدرت خارج شده است.سخنان رفسنجانی در استانه ی 16 آذر و پیشنهاد مکارم شیرازی مبنی بر لزوم ترک مخاصمه بین حکومت و معترضین به خوبی ابعاد این بحران درون حکومتی را برملا می کند.این دو امر یعنی تداوم مبارزه و بحران افکنی در درون رژیم، از پدیده های این جنبش هستند که به ویژه در 16 آذر نقطه ی عطف ان را شاهد بودیم.
جنبش دانشجویی و اعتراضی در 16 آذر نشان داد که،این جنبش شکستنی نیست و حداقل کارکرد ان ایجاد بحران برای کلیت رژیم است. به زودی شاهد ریزش های بیشتر در درون حکومت خواهیم بود.حتا ممکن است رهبری حکومت به این نتیجه برسد که ممکن است هنوز فرصت باشد، پس باید با رهبران اصلاح طلب جنبش سبز به مذاکره بنشیند در غیر این صورت فرصت برای همیشه از دست خواهد رفت.البته که نظامیان و تندرو های درون حکومت در این زمینه کارشکنی خواهند کرد.اما برای مردم نیز این مسئله از اهمیت زیادی برخوردار است که بر سر حقوق اساسی خود با هیچ کس سازش و معامله نخواهد کرد.نباید به بازی فشار از پایین و چانه زنی در بالا تن داد.مردم هزینه ی سنگینی پرداخت کرده اند و این رژیم نیز تا کنون فقط به سرکوب و خشونت عریان اندیشیده است. اما به زودی معادله بر هم خورد. 16 آذر نشان داد که جنبش سبز از گردنه ای بس خطرناک به سلامت گذشت.
روابط عمومی جبهه ی دموکراتیک ایران
جنبش دانشجویی در برابر فاشیزم اسلامی تا دندان مسلح
وبلاگ پیام دانشجو
امروز 16آذر بود.روایت حوادث امروز به هیج وجه ممکن نیست. برای این که یک پدیده بود. پدیده بودنش به دلیل وجود عوامل نادر و شگفت انگیز ان بود. نه این که در یک گزارش تاریخی،هدف شعر سرایی داشته باشیم. بلکه می خواهیم از مشاهده هایی بگوییم که بیان ان ممکن نیست.هرکس امروز در میدان مبارزه در تهران بوده است و بخواهد مشاهده های خود را بیان کند با همین امر روبرو خواهد شد.به راستی که 16 آذر شگفت انگیز و تاریخی را پشت سر گذاشتیم! اولین شگفتی ان به حضور لشکریان بیشمار از نیروی انتظامی،یگان ویژه،نیرو های بسیجی و امنیتی مرجوع است. هر رهگذری که از خیابان های مرکزی شهر و منتهی به دانشگاه تهران می گذشت با این پدیده روبرو می شد.حجم نیرو های سرکوبگر به اندازه ای بود که انگار یک لشکر بزرگ،به اشغال شهر مبادرت کرده باشد.حتا برای استقرار این نیرو در کوچه و خیابان ها دچار مشکل جدی شده بودند. فقط چند هزار از ان را در میدان انقلاب مستقر کرده بودند.یکی از فرماندهان، درست یا نادرست، به یکی از دانشجویان که از این حجم بیشمار نیرو پرسیده بود،گفته بود: حدود 250000 نیرو برای تهران تدارک دیده شده است. از استان تهران،قم،لرستان و کهکیلویه و... به راستی در شگفت بودیم که این نیروی بسیار بزرگ چگونه تدارک می شود و شب را در کجا به سر می برد!؟ این ها را برای سرکوب جوانان و دانشجویانی اورده بودند که 16 آذر به نام انها اسم گذاری شده است.
شگفتی دوم به شدت خشونت و به ویژه میزان بازداشت ها مرجوع است. این نیروی بزرگ سرکوب ،به هرکس شک می کرد حتا اگر شعاری سر نمی داد،او را بازداشت کرده و به درون بیشمار اتوبوس و ون و خودرو هایی که از پیش برای همین منظور اماده کرده بود، می انداخت و با خود می برد. به راستی این تعداد زندانی را در کجا جا خواهند داد!؟این خشونت عریان ناشی از چیست؟وحشت از مردم و دانشجویان همین اب و خاک؟ایرانی در برابر ایرانی!؟پول نفت مردم و مالیات همین مردم باید هزینه ی نیرویی بشود که ان ها را سرکوب می کند! همه ی کسانی که صحنه های سرکوب را از نزدیک مشاهده و لمس کردند، بر این امر تاکید گذاشتند که گویا با یک لشکر فاشیست اشغالگر روبرو شده اند. و ان ها نیز با دختران و پسران و دانشجویان به گونه ای رفتار می کردند که مثلا فاشیست های اشغالگر پاریس با مردم ان شهر برخورد می کردند.ایا این نحو برخورد با کدام میزان انسانی و عقلانی سازگاری دارد؟به راستی چه کسی فرمان می دهد؟چه کسی بسیج می کند و چه کسی در این زمینه می اندیشد؟ایا اعتراض کنندگان ایرانی نیستند؟در این مملکت هیچ حقی ندارند؟حق اعتراض در قانون به رسمیت شناخته نشده است؟ایا حکومت روحانیون یعنی همین؟یا این که بسیاری از روحانیون خود از این سرکوب در وحشت افتاده اند؟اگر این فاشیزم و کودتا نیست پس چیست؟جالب این است که فرماندهان نظامی پیش از 16 آذر به دانشجویان وعده ی گل داده بودند و فرماندهان نیروی انتظامی نیز تا چند روز پیش از 16 آذر گفته بودند که در این روز هیچ خبری نیست و هیچ تدبیر امنیتی نیز اندیشیده نشده است!
ویژگی سوم اما به شهامت و دلیری این جوانان به ویژه جنبش دانشجویی مرجوع است. این دلیری همه را بهت زده کرده است!در تاریخ ملت ها باید بی نظیر باشد.مادران و پدرانی 31 سال پیش دست به انقلاب زده و حکومتی انقلابی را بر سر کار می اورند.امروز فرزندان ان ها گروگان همان انقلاب شده اند و در تلاش هستند تا ان را تغییر بدهند.ان ها باتوم می خورند،فحش می شنوند.بازداشت می شوند. سرهنگ نیروی انتظامی چشم در چشم دختران و زنان ان ها می اندازد و با بی شرمی می گوید:ج...امده ای این جا چه کنی!؟امده ای ک...بدهی!؟دختر های فرهیخته و جوان اما از این بی فرهنگی،شگفت زده می شوند .صدایشان در نمی اید. برای این که با کف پوتین چنان بر روی کمر ان ها می زنند و زدند که اهشان به عرشی می رود که روزی می گفتند اعلا است اما کسی رنجیده نمی شود!ولی این جوانان نمی هراسند. دست بردار نیستند. باز هم می ایند تا خواب از چشم دیکتاتور گرفته شود. به راستی که بار اصلی این جنبش بر دوش دانشجویان است. حتا زمانی که امکان حضور متشکل غیر دانشجویان وجود ندارد این دانشجویان دلیر،بار مبارزه را حمل می کنند. به راستی ان ها رهبران واقعی این جنبش هستند.
شگفتی چهارم به شعار های این جوانان مرجوع است.مرگ بر دیکتاتور-ننگ ما،ننگ ما....مجتبا بمیری-رهبریتو نبینم-مرگ بر خامنه ای- شعار ملت ما-دین از سیاست جدا و... در تظاهرات امروز،عکس سران حکومت به اتش کشیده شد و برای اولین بار پرچم سه رنگ ایران بدون ارم جمهوری اسلامی در دانشگاه تهران ،توسط جنبش دانشجویی به صورت گسترده به اهتزاز در امد.برخی احزاب و اشخاص از پیش برای جوانان تعیین شعار می کنند اما این جوانان متناسب با شرایط ،خود دست به کار می شوند. از انها خواسته می شود که در دانشگاه بمانند و به خیابان نیایند و شعار ساختار شکن ندهند. اما ان ها به خیابان می ایند و فقط شعار ساختار شکن می دهند تا به ان هایی که در 31 سال پیش،به نام استقلال و ازادی کلاه گشادی بر سرملت گذاشتند،بگویند که شما لیاقت ندارید بار دیگر به ما رهنمود بدهید. مگر حکومت در چارچوب قانون اساسی موجود عمل می کند که ما ملزم به اجرای سازو کار تعیین شده از سوی وفاداران به جمهوری اسلامی باشیم؟تنها و تنها امری که جنبش به ان ملتزم است ،تداوم مسالمت و نفی خشونت است.امروز 16 آذر جوانان و دانشجویان در شعار ها و اعتراض های خود اعلام کردند :موسوی بهانه است-کل نظام نشانه است.امروز بوی انقلابی دوباره اما دموکراتیک و با اهدافی مدرن از کف خیابان ها و از درون دانشگاه ها به مشام می رسید. امروز روزی تاریخی برای جنبش دانشجویی بود.دانشجو اعلام کرد که حتا اگر تنها باشد که نیست بار این انقلاب را بر دوش خواهد کشید که کشیده است.
امروز جوانان و دانشجویان با اعتراضات گسترده ی خود در بسیاری از شهر ها به راستی کمر رژیم را شکستند. نشان دادند که شکست نا پذیر هستند. رژیم را با بحرانی جدی روبرو کرده اند.رهبران رژیم دریافتند که سرکوب موجب نخواهد شد که مردم به خیابان نیایند. خشونت عریان کارایی خود را از دست داده است.ممکن است پیروزی سریع یا کوتاه مدت انتظاری واقع گرایانه نباشد اما بحران سازی برای کلیت حکومت،از اولین کارکردهای جنبش سبز بوده است.این بحران به اندرونی رژیم نفوذ کرده و حتا اگر جنبش سبز قابل مهار باشد که نیست،جنگ قدرت در درون حکومت از اختیار بانیان قدرت خارج شده است.سخنان رفسنجانی در استانه ی 16 آذر و پیشنهاد مکارم شیرازی مبنی بر لزوم ترک مخاصمه بین حکومت و معترضین به خوبی ابعاد این بحران درون حکومتی را برملا می کند.این دو امر یعنی تداوم مبارزه و بحران افکنی در درون رژیم، از پدیده های این جنبش هستند که به ویژه در 16 آذر نقطه ی عطف ان را شاهد بودیم.
جنبش دانشجویی و اعتراضی در 16 آذر نشان داد که،این جنبش شکستنی نیست و حداقل کارکرد ان ایجاد بحران برای کلیت رژیم است. به زودی شاهد ریزش های بیشتر در درون حکومت خواهیم بود.حتا ممکن است رهبری حکومت به این نتیجه برسد که ممکن است هنوز فرصت باشد، پس باید با رهبران اصلاح طلب جنبش سبز به مذاکره بنشیند در غیر این صورت فرصت برای همیشه از دست خواهد رفت.البته که نظامیان و تندرو های درون حکومت در این زمینه کارشکنی خواهند کرد.اما برای مردم نیز این مسئله از اهمیت زیادی برخوردار است که بر سر حقوق اساسی خود با هیچ کس سازش و معامله نخواهد کرد.نباید به بازی فشار از پایین و چانه زنی در بالا تن داد.مردم هزینه ی سنگینی پرداخت کرده اند و این رژیم نیز تا کنون فقط به سرکوب و خشونت عریان اندیشیده است. اما به زودی معادله بر هم خورد. 16 آذر نشان داد که جنبش سبز از گردنه ای بس خطرناک به سلامت گذشت.
روابط عمومی جبهه ی دموکراتیک ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر