سه شنبه، 1 دی ماه 1388 برابر با 2009 Tuesday 22 December
حکم کور کردن چشم نوجوان 17 ساله
روزنامه اعتماد: نوجوان 17ساله يي که مدعي است به خاطر خنديدن يک جوان به خواهرش او را با چاقو کور کرده است پس از محاکمه در دادگاه به قصاص چشم محکوم شد.
پرونده اتهامي اين نوجوان از روز 22 خردادماه سال 86 به دنبال وقوع يک نزاع دسته جمعي گشوده شد. ماموران پليس شيراز که از وقوع درگيري بين چند جوان در خيابان عفيف آباد مطلع شده بودند خود را به محل حادثه رساندند، اما پيش از حضور آنان جواني به نام اکبر از ناحيه چشم مجروح و به بيمارستان منتقل و ضارب نيز متواري شده بود. اطلاعات اوليه حاکي از آن بود که ضارب نوجواني 17ساله به نام سامان است و در اين درگيري ابتدا با چاقو ضربه يي به پهلو اکبر زده و سپس چاقو را داخل چشم سمت چپش فرو کرده و گريخته است.
در شرايطي که تحقيقات براي دستگيري سامان ادامه داشت، تلاش پزشکان براي درمان چشم جوان مجروح بي نتيجه ماند و وقتي آنان از مداواي اکبر نااميد شدند، اعلام کردند بايد چشم وي تخليه شود. به اين ترتيب با تخليه چشم اکبر او در 19سالگي از يک چشم نابينا شد. در ادامه کارآگاهان با بررسي اطلاعات موجود توانستند مخفيگاه سامان را شناسايي و پس از گذشت چند هفته او را دستگير کنند. سامان در بازجويي هاي اوليه اتهامش را پذيرفت اما گفت براي کور کردن اکبر نيت و قصد قبلي نداشت.
او گفت؛ «آن روز من و خواهرم از خيابان عفيف آباد مي گذشتيم که ناگهان پاي خواهرم به يک سنگ برخورد کرد و کفش او از پايش درآمد. اين اتفاق يک موضوع طبيعي بود اما اکبر و چند جوان ديگر به خواهرم خنديدند و مرا عصباني کردند. من هم با آنان درگير شدم اما چون آنها چند نفر بودند من برايشان چاقو کشيدم. ابتدا قصد داشتم با اين کار اکبر و دوستانش را بترسانم ولي آنها من را دوره کردند و مجبور شدم از چاقو استفاده کنم. در شرايطي که خيلي عصباني بودم به سوي اکبر حمله کردم و يک ضربه به پهلوي او زدم و سپس چاقو را داخل چشمش فرو کردم.» به دنبال اين اعترافات براي پي بردن به صحت گفته هاي متهم صحنه حادثه بازسازي شد. سامان مو به مو وقايع را براي افسران پليس و بازپرس پرونده شرح داد و به اين ترتيب با تکميل تحقيقات پرونده با صدور کيفرخواست و قرار مجرميت براي تصميم گيري نهايي به دادگاه کيفري استان فارس ارسال شد.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده که در شعبه 4 دادگاه کيفري برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان در جايگاه ايستاد و گفت؛ «سامان متهم است در يک درگيري خياباني چشم اکبر را با ضربه چاقو کور کرده است. او در تمام مراحل تحقيقات به اين امر اعتراف کرده و از نظر دادسرا جرم وي محرز است و براي وي تقاضاي مجازات قانوني را دارم.» سپس نوبت به شاکي رسيد تا به دفاع از خود بپردازد. وي گفت؛ «روز حادثه من و سامان بر سر يک مساله جزيي با هم درگير شديم اما او برايم چاقو کشيد و با ضربه يي که به چشمم زد بينايي ام را از من گرفت. من به هيچ وجه او را نمي بخشم و خواستار قصاص وي هستم.»
در نهايت سامان در جايگاه متهم حاضر شد و با شرح مجدد ماجرا گفت؛ «اگر اکبر و دوستانش به من و خواهرم نمي خنديدند هيچ وقت اين اتفاق نمي افتاد. او بود که اين ماجرا را شروع کرد و من ناخواسته وارد اين بازي شدم.» پس از اظهارات متهم هيات قضات شعبه 4 دادگاه کيفري استان فارس وارد شور شدند و با اتفاق آرا وي را گناهکار تشخيص دادند و او را به قصاص چشم چپش محکوم کردند. بنابراين در صورتي که اين حکم توسط قضات ديوان عالي کشور تاييد شود نوجوان 17ساله يک چشم اش را از دست خواهد داد.
حکم کور کردن چشم نوجوان 17 ساله
روزنامه اعتماد: نوجوان 17ساله يي که مدعي است به خاطر خنديدن يک جوان به خواهرش او را با چاقو کور کرده است پس از محاکمه در دادگاه به قصاص چشم محکوم شد.
پرونده اتهامي اين نوجوان از روز 22 خردادماه سال 86 به دنبال وقوع يک نزاع دسته جمعي گشوده شد. ماموران پليس شيراز که از وقوع درگيري بين چند جوان در خيابان عفيف آباد مطلع شده بودند خود را به محل حادثه رساندند، اما پيش از حضور آنان جواني به نام اکبر از ناحيه چشم مجروح و به بيمارستان منتقل و ضارب نيز متواري شده بود. اطلاعات اوليه حاکي از آن بود که ضارب نوجواني 17ساله به نام سامان است و در اين درگيري ابتدا با چاقو ضربه يي به پهلو اکبر زده و سپس چاقو را داخل چشم سمت چپش فرو کرده و گريخته است.
در شرايطي که تحقيقات براي دستگيري سامان ادامه داشت، تلاش پزشکان براي درمان چشم جوان مجروح بي نتيجه ماند و وقتي آنان از مداواي اکبر نااميد شدند، اعلام کردند بايد چشم وي تخليه شود. به اين ترتيب با تخليه چشم اکبر او در 19سالگي از يک چشم نابينا شد. در ادامه کارآگاهان با بررسي اطلاعات موجود توانستند مخفيگاه سامان را شناسايي و پس از گذشت چند هفته او را دستگير کنند. سامان در بازجويي هاي اوليه اتهامش را پذيرفت اما گفت براي کور کردن اکبر نيت و قصد قبلي نداشت.
او گفت؛ «آن روز من و خواهرم از خيابان عفيف آباد مي گذشتيم که ناگهان پاي خواهرم به يک سنگ برخورد کرد و کفش او از پايش درآمد. اين اتفاق يک موضوع طبيعي بود اما اکبر و چند جوان ديگر به خواهرم خنديدند و مرا عصباني کردند. من هم با آنان درگير شدم اما چون آنها چند نفر بودند من برايشان چاقو کشيدم. ابتدا قصد داشتم با اين کار اکبر و دوستانش را بترسانم ولي آنها من را دوره کردند و مجبور شدم از چاقو استفاده کنم. در شرايطي که خيلي عصباني بودم به سوي اکبر حمله کردم و يک ضربه به پهلوي او زدم و سپس چاقو را داخل چشمش فرو کردم.» به دنبال اين اعترافات براي پي بردن به صحت گفته هاي متهم صحنه حادثه بازسازي شد. سامان مو به مو وقايع را براي افسران پليس و بازپرس پرونده شرح داد و به اين ترتيب با تکميل تحقيقات پرونده با صدور کيفرخواست و قرار مجرميت براي تصميم گيري نهايي به دادگاه کيفري استان فارس ارسال شد.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده که در شعبه 4 دادگاه کيفري برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان در جايگاه ايستاد و گفت؛ «سامان متهم است در يک درگيري خياباني چشم اکبر را با ضربه چاقو کور کرده است. او در تمام مراحل تحقيقات به اين امر اعتراف کرده و از نظر دادسرا جرم وي محرز است و براي وي تقاضاي مجازات قانوني را دارم.» سپس نوبت به شاکي رسيد تا به دفاع از خود بپردازد. وي گفت؛ «روز حادثه من و سامان بر سر يک مساله جزيي با هم درگير شديم اما او برايم چاقو کشيد و با ضربه يي که به چشمم زد بينايي ام را از من گرفت. من به هيچ وجه او را نمي بخشم و خواستار قصاص وي هستم.»
در نهايت سامان در جايگاه متهم حاضر شد و با شرح مجدد ماجرا گفت؛ «اگر اکبر و دوستانش به من و خواهرم نمي خنديدند هيچ وقت اين اتفاق نمي افتاد. او بود که اين ماجرا را شروع کرد و من ناخواسته وارد اين بازي شدم.» پس از اظهارات متهم هيات قضات شعبه 4 دادگاه کيفري استان فارس وارد شور شدند و با اتفاق آرا وي را گناهکار تشخيص دادند و او را به قصاص چشم چپش محکوم کردند. بنابراين در صورتي که اين حکم توسط قضات ديوان عالي کشور تاييد شود نوجوان 17ساله يک چشم اش را از دست خواهد داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر