مردم سرزمین ما از دیرباز ساکنان خاور دور را با عنوان «چشم بادامی ها» خوانده اند . ولی بازماندگان اندیشه «مائو» که امروز با کت و شلوار آراسته و با ظاهری جهانی پسند بر اریکه قدرت در کشور «چین» تکیه زده اند ، به راستی ثابت کرده اند که برازنده این نام نیستند و باید آنان را «چشم تنگ های خاور دور» نامید . زیرا سردمداران حکومت در چین ، برای حفظ منافع خود حاضرند به هر فرومایگی و شناعتی تن دردهند ؛ از تهیه و تولید و فروش شیر خشک های آلوده به آلومین گرفته که موجب مرگ صد ها کودک و به خطر افتادن جان هزاران شیرخواره در سراسر جهان شد ، تا حمایت از جنایتکارترین حکومت های دنیا که آماده اند نوکرمابانه منافع چین را تامین کنند .
حکومتگران چین ، به تنها چیزی که اهمیت نمی دهند این است که تولیدات بی کیفیت و مضرشان و نیز حمایت های همه جانبه شان از دولتها و حکومتهای دیکتاتوری چه بر سر مردم آن کشورها می آورد . به زعم آن ها سرکوب و خفقان هم بخشی از حکومت و حاکمیت است.
برای حکمرانان چشم تنگ چین ، دموکراسی واژه ای است که در کتاب ها آمده و ارزش دیگری ندارد . آن ها با مخالفان خود دقیقا همان رفتاری را دارند که حاکمان در سودان و ایران و کشورهایی از این دست با مردمان شان دارند . خفقان و محدودیت باورنکردنی در امر افزایش آگاهی و کریدورهای اطلاع رسانی (رسانه های گوناگون و بویژه اینترنت) بخشی از سیاست های روزمره هیات حاکمه در چین است .
آن ها برای سرکوب «اُیغور» ها که قومی زیر ستم و بخشی از مسلمانان چین هستند ، از هیچ کاری فروگذار نکردند و از دوربین های خبرنگاران خارجی که کشتار آن مردم را هم به تصویر می کشیدند ، واهمه ای به دل راه ندادند . چون می دانستند « اقتصاد جهانی و تجارت های متقابل میان کشورها » می تواند هر چشم و گوشی را بر فریادهای اعتراض کنندگان آزدایخواه ببندد .
از همین روست که این شرکای کشتار و جنایت ، از فروش همه گونه سلاح و ابزار سرکوب به حاکمانی چون سلاخان حاکم بر ایران خم به ابرو نمی آورند که سهل است ، در هنگام نیاز فوری ، از تجهیزات در اختیار ارتش خود برداشت کرده و محموله درخواستی را در اسرع وقت ارسال می کنند . همان اقدامی که تازگی صورت گرفت و ماشین های اسیدپاش و آب داغ پاش و نفربرها و زره پوش های ویژه سرکوب تظاهر کنندگان خیابانی به سرعت راهی ایران شد .
این البته تنها پشتیبانی چین از حکومت جنایتکار حاکم بر ایران نیست . «چشم تنگ ها» در نشست اخیر نیویورک هم مراتب حمایت خود از رژیم ملایان را اعلام داشته و با حضوری بی رمق – در سطح یک دیپلمات دون پایه - به کشورهایی که قصد تشدید برخوردها با سردمداران جمهوری اسلامی را داشتند ، فهماندند که قصد ندارند از حمایت شان دست بردارند و ترجیح می دهند همچنان حامی حکومتی باشند که می تواند بیرحمانه ترین رفتار را با مردم اش داشته باشد و برای بقایش از ثروت ملی مردم اش به پکن و مسکو و حزب الله و حماس و دیگر تروریست های جهان باج دهد .
اکنون این ملت همیشه سبز ایران است که باید تکلیف خود را با حامی سرخ اندیش رژیم سیاه کار ، روشن کند . این تنها ملت ایران است که می تواند به چشم تنگان چینی بفهماند که نه تنها از این رژیم خون آشام که از حامیان اش نیز بیزار است و حضورشان را در پشت این جنایتکاران تاب نمی آورد .
این ملت سبز ایران است که نه تنها تا جای ممکن باید کالاهای چینی را - که یکسره بنجل و بی ارزش اند - تحریم کند ؛ که باید در روزهای سرنوشت سازی که در پیش است ، با سر دادن شعارهای کوبنده علیه چین و دولتمردانش ، بفهماند که بازی به آخر رسیده است !
باید از هم اکنون شعارهای مناسب که دولت چین را خطاب قرار می دهد بر سر زبان ها انداخت ، همان گونه که به روس ها پاسخ دادیم .
باید بیست و دوم بهمن هشتاد و هشت را روزی سبز برای مردم آزادیخواه و آزادی جوی ایران و نیز روزی سیاه برای حکومت و حامیان اش در پکن نمود .
وعده ما ، بیست و دوم بهمن در خیابان های کشور.
حکومتگران چین ، به تنها چیزی که اهمیت نمی دهند این است که تولیدات بی کیفیت و مضرشان و نیز حمایت های همه جانبه شان از دولتها و حکومتهای دیکتاتوری چه بر سر مردم آن کشورها می آورد . به زعم آن ها سرکوب و خفقان هم بخشی از حکومت و حاکمیت است.
برای حکمرانان چشم تنگ چین ، دموکراسی واژه ای است که در کتاب ها آمده و ارزش دیگری ندارد . آن ها با مخالفان خود دقیقا همان رفتاری را دارند که حاکمان در سودان و ایران و کشورهایی از این دست با مردمان شان دارند . خفقان و محدودیت باورنکردنی در امر افزایش آگاهی و کریدورهای اطلاع رسانی (رسانه های گوناگون و بویژه اینترنت) بخشی از سیاست های روزمره هیات حاکمه در چین است .
آن ها برای سرکوب «اُیغور» ها که قومی زیر ستم و بخشی از مسلمانان چین هستند ، از هیچ کاری فروگذار نکردند و از دوربین های خبرنگاران خارجی که کشتار آن مردم را هم به تصویر می کشیدند ، واهمه ای به دل راه ندادند . چون می دانستند « اقتصاد جهانی و تجارت های متقابل میان کشورها » می تواند هر چشم و گوشی را بر فریادهای اعتراض کنندگان آزدایخواه ببندد .
از همین روست که این شرکای کشتار و جنایت ، از فروش همه گونه سلاح و ابزار سرکوب به حاکمانی چون سلاخان حاکم بر ایران خم به ابرو نمی آورند که سهل است ، در هنگام نیاز فوری ، از تجهیزات در اختیار ارتش خود برداشت کرده و محموله درخواستی را در اسرع وقت ارسال می کنند . همان اقدامی که تازگی صورت گرفت و ماشین های اسیدپاش و آب داغ پاش و نفربرها و زره پوش های ویژه سرکوب تظاهر کنندگان خیابانی به سرعت راهی ایران شد .
این البته تنها پشتیبانی چین از حکومت جنایتکار حاکم بر ایران نیست . «چشم تنگ ها» در نشست اخیر نیویورک هم مراتب حمایت خود از رژیم ملایان را اعلام داشته و با حضوری بی رمق – در سطح یک دیپلمات دون پایه - به کشورهایی که قصد تشدید برخوردها با سردمداران جمهوری اسلامی را داشتند ، فهماندند که قصد ندارند از حمایت شان دست بردارند و ترجیح می دهند همچنان حامی حکومتی باشند که می تواند بیرحمانه ترین رفتار را با مردم اش داشته باشد و برای بقایش از ثروت ملی مردم اش به پکن و مسکو و حزب الله و حماس و دیگر تروریست های جهان باج دهد .
اکنون این ملت همیشه سبز ایران است که باید تکلیف خود را با حامی سرخ اندیش رژیم سیاه کار ، روشن کند . این تنها ملت ایران است که می تواند به چشم تنگان چینی بفهماند که نه تنها از این رژیم خون آشام که از حامیان اش نیز بیزار است و حضورشان را در پشت این جنایتکاران تاب نمی آورد .
این ملت سبز ایران است که نه تنها تا جای ممکن باید کالاهای چینی را - که یکسره بنجل و بی ارزش اند - تحریم کند ؛ که باید در روزهای سرنوشت سازی که در پیش است ، با سر دادن شعارهای کوبنده علیه چین و دولتمردانش ، بفهماند که بازی به آخر رسیده است !
باید از هم اکنون شعارهای مناسب که دولت چین را خطاب قرار می دهد بر سر زبان ها انداخت ، همان گونه که به روس ها پاسخ دادیم .
باید بیست و دوم بهمن هشتاد و هشت را روزی سبز برای مردم آزادیخواه و آزادی جوی ایران و نیز روزی سیاه برای حکومت و حامیان اش در پکن نمود .
وعده ما ، بیست و دوم بهمن در خیابان های کشور.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر