پنجشنبه

قهرمانِ ناخواسته
موسوی به عنوان یک اصلاح‌طلب محافظه کار وارد میدان شد تا برای ثبات و بقای نظام، آن را از درون قانونمند سازد. اینک اما در این ده روزی که از انتخابات می‌گذرد، موسوی بدون آنکه بخواهد به فرد دیگری تبدیل شده است. مردم در ایران وی را برای هدفی برگزیده‌اند که هدف وی نیست. دیریست که اعتراضات دیگر تنها علیه تقلب انتخاباتی نیست. بسیاری از مردم خواهان پایان این رژیم هستند که بنیادش در روزهای گذشته به شدت به لرزه در آمد. دست بر قضا، رهبر این سرنگونی باید فردی مانند موسوی باشد که به نظام اعتقاد کامل دارد.*****
برگردان: الاهه بقراطwww.alefbe.com
قهرمانِ ناخواسته
مطبوعات و رسانه‌های غرب پر از اخبار و گزارش درباره ایران هستند. آنچه تا کنون غرب نمی‌دید، از ده روز پیش به این سو در برابر نگاهش گشوده می‌شود. غربی‌ها چشمان خود را می‌مالند و با ناباوری به ایرانیان می‌نگرند که شعار «مرگ بر دیکتاتور!» و «آزادی» سر داده‌اند. دولت‌های این کشورها اما هنوز بسی عقب‌تر از خواست‌های مردم ایران عمل می‌کنند. خانم مرکل صدراعظم آلمان دیروز 21 ژوئن خواستار شمارش مجدد آرا شد! در زیر فشرده گزارشی را می‌خوانید که دیروز اشپیگل آنلاین منتشر کرده و در آن مانند بسیاری از رسانه‌های دیگر غربی که تازه یکی دو روز است ماهیت اعتراضات مردم را در ایران تشخیص می‌دهند، از یک «انقلاب» صحبت می‌کند.موسوی از نامزد رژیم به نماد مقاومت تبدیل شده است. اپوزیسیون در ایران موسوی را برای رسیدن به هدفی برگزیده است، که هدف وی نیست. ولی راه دیگری نیز برای او باقی نمانده است. موسوی همراه با کسانی که به مقاومت برخاسته‌اند یا پیروز خواهد شد و یا شکست خواهد خورد.از چند روز پیش هیچ نشانی از حسین موسوی نیست. او حتی در نشستی که ده روز پیش در روز شنبه از سوی شورای نگهبان فرا خوانده شد تا موسوی به عنوان نامزد شکست خورده انتخابات ریاست جمهوری ایرادات خود را در مورد تقلب‌های انتخاباتی بیان کند، شرکت نکرد. وی اعلام کرده است که بیانیه‌هایی که از طریق وبسایت وی منتشر می‌شوند، اعتبار دارند و نه از سوی افرادی که خود را معتمد وی می‌نامند. خبرنگاران غربی شنیده‌اند که اعضای خانواده موسوی، او و همسرش که فعالیت سیاسی دارد، از سوی دستگاه حکومت به شدت تحت فشار قرار گرفته‌اند.سرنوشت موسوی که این روزها رقم زده می‌شود به پیروزی و یا شکست مقاومت ایرانیان بستگی دارد. مقاومت خیابانی در ایران بر این نامزد اصلاح‌طلب فشار می‌اورد. این مقاومت می‌تواند به او در جنگ قدرت درون هیئت حاکمه‌ای که ظاهرا به شدت دچار انشقاق است، کمک کند. لیکن اگر این مقاومت به شکست بیانجامد، آنگاه باید گفت زندگی سیاسی وی به پایان رسیده است.
موسوی می‌خواست با قانونمندی نظام را حفظ کندتا دو هفته پیش هنوز موسوی، نخست‌وزیر پیشین، آرشیتکت و هنرمند، یک عضو مرفه از رده رهبری در ایران بود. یک بازنشسته انقلاب اسلامی، یک معتمد روح‌الله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی که هنوز پس از مرگش به شدت مورد احترام [رهبری کنونی] است و از همین رو از میان صدها نفری که خود را برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند، وی از سوی شورای نگهبان اجازه یافت در آن شرکت کند. موسوی به عنوان یک اصلاح‌طلب محافظه کار وارد میدان شد. به عنوان کسی که می‌خواهد از درون نظام را قانونمند کند تا ثبات و بقای آن تضمین گردد.ولی اینک در این ده روزی که از انتخابات می‌گذرد، موسوی بدون آنکه بخواهد به فرد دیگری تبدیل شده است. اعتراضات مردمی نسبت به تقلب‌های احتمالی در انتخابات ریاست جمهوری، خود را از وی مستقل کرده است و نقشی را به وی سپرده است که آنها از وی انتظار دارند. میانه‌روها در وی «گاندی ایران» را می‌جویند و تندروها می‌خواهند که وی انقلابی عمل کند. دیریست که اعتراضات دیگر تنها علیه تقلب انتخاباتی نیست. بسیاری از مردم خواهان پایان این رژیم هستند که بنیادش در روزهای گذشته به شدت به لرزه در آمد.دست بر قضا، رهبر این سرنگونی باید فردی مانند موسوی باشد که به نظام اعتقاد کامل دارد. هنگامی که وی در نخستین تظاهرات بزرگ در روز دوشنبه [پس از انتخابات] هواداران خود را فرا خواند که موضوع بر سر شخص وی نیست، ممکن است که واقعا صادقانه این را گفته باشد. لیکن می‌توان از برهان خلف نیز چنین نتیجه گرفت: بدون وی نیز نمی‌شود! جنبش به فردی نیاز دارد که آن را هدایت کند. اما اینکه نقش یک شورشی برای وی اگرچه نه ناشناخته بلکه ناخوشایند است را می‌توان در بیانیه‌ای که روز شنبه صادر کرد دید: «ما علیه نظام جمهوری اسلامی و قوانین آن نیستیم، بلکه علیه دروغ و تقلب هستیم». در این بیانیه آمده است که مردم از رهبر خود [رهبر جمهوری اسلامی] انتظار صداقت و راستی داشتند و بسیاری از این مشکلات ریشه در دروغ دارد. موسوی در این بیانیه از دولت می‌خواهد که رفتار خود را تصحیح کند: «انقلاب اسلامی باید دوباره آنگونه شود که باید باشد».
«ما انقلاب نمی‌خواهیم»

هیچ نظری موجود نیست: