چهارشنبه

افشاگری زندانیان اوین، رجایی شهر، قزل حصار،

ندامتگاه مرکزی کرج، خورین ورامین و چرمشهر

در کدام کشور جهان
امنیت ملی در این همه زندان 
و بازداشتگاه تعریف می شود؟


روزنامه اعتماد ملی از بازدید ماهیانه هیات های خارجی از زندان های ایران نوشته است. در این خبر اشاره شده که مانعی برای بازدید هیئت ها از زندان ها نیست. واقعا اینگونه است؟

1- منصور اسالو حدود بیست و یک ماه در طول سه سال گذشته بصورت متناوب از سال 1384 تا امروز (سال 1387) در زندان به سر برده است: در بندهای 209 اطلاعات، اندرزگاه 7 سالن 6، بهداری مرکزی زندان اوین و ساعاتی هم در بند قرنطینه. ولی با هیچ هیئت بازدید کننده  خارجی روبرو نشده است. حتی هیئت سازمان جهانی کار هم که در آبان ماه برای ملاقات با وی آمده بودند، اجازه دیدار با او را نیافتند.

2- بندهایی در زندان اوین وجود دارد مثل بند حفاظت- اطلاعات قوه قضائیه یا حفاظت – اطلاعات نیروی انتظامی ( بند 240 ، بند 241، بند 2 الف، بند 209 ، بند ویژه روحانیت، بند نسوان، بند یا خانه سیدضیاءالدین طباطبایی طراح و مجری کودتای 1299 که منجر به سقوط قاجاریه و روی کار آمدن رضا شاه شد و گفته می شود مالک اصلی تمام زمین های منطقه اوین، از جمله زمین های محصور در زندان اوین بوده است.)

همینطور برخی از زندانیان در جاهایی در انفرادی و حبس با چشم بند و ناآشنا بوده اند. مثل بندهایی خارج از اوین. از جمله بند 64 در زیرزمین های پادگان جی، یا 335  دژبان مرکز، بازداشتگاه موقت دادسرای نیروهای نظامی و انتظامی و دادسرای مرکز که در زیر زمین است، یا بند 50 سپاه در عشرت آباد، بند اطلاعات امنیت پلیس امنیت در زیرزمین ساختمان نوساز پلیس امنیت در خیابان سپاه که انفرادی ها به اشکال مختلف در این بازداشتگاه ها و بندها وجود دارد. مثل انفرادی ایستاده کمدی، یا مثل تابوت خوابیده، یا سوئیت های خوب با امکانات گسترده در همان بند 335 دژبان مرکز که حتی ماهواره و کامپیوتر و خطوط اینترنت هم در اختیار زندانی قرار می گیرد. بازداشتگاه مرکز آموزش یگان ویژه نیروی انتظامی در کوه های کهریزک شهرری که سوله و قفس های آن و تونل کابل و باتوم زدن های آن خیلی زبانزد شده است!

بازداشتگاه سپاه  و نیروی انتظامی و ارتش در عشرت آباد و حشمتیه، بازداشتگاه ستاد مرکزی سپاه پاسداران در افسریه و پادگان سپاه پشت سه راه تختی که آقای حبیب اله پیمان ماه ها در انفرادی تاریک و ساکت آن بسر برد. و قسمت مرفه آن که مصطفی کاظمی و اکبر خوش کوش و برخی مسئولین رده بالای سپاه و اطلاعات که مسئله دار شده بودند در آنجا در بازداشت بودند که استخر و باغ گل و باغچه و کانکس های اختصاصی دارد. و یک بازداشتگاه معمولی هم برای متخلفین سپاهی کم درجه در همانجا وجود دارد. و گاه زندانیانی که مثلا خروج غیرقانونی به عراق داشته اند یا احتمال همکاری با سازمان مجاهدین (منافقين) داشته اند را هم به آنجا برده اند.

آیا  زندان هایی مثل خورین ورامین یا بازداشتگاه های اداره های آگاهی شهرستانها هم مورد بازدید قرار می گیرند؟ زندانیان ورامینی می گویند درختی در وسط حیاط زندان خورین ورامین وجود دارد که زندانی معترض یا به قول خودشان پررو را با دستبند به آن درخت می بندند و رویش شربت می ریزند. مورچه های گوشت خوار به هوای شربت شیرین از سوراخ های درخت بیرون می آیند و به جان زندانی بسته شده به درخت می افتند.

درباره درخت سخنگوی اداره آگاهی شاهپور هم که زندانی ها ده ها قصه تعریف می کنند.

در بازداشتگاه آگاهی ورامین، زدن چهارصد تازیانه به کف پای متهم به تناوب برای گرفتن اعتراف جزء روش های عادی است.

آویزان کردن متهم به پنکه سقفی با یک دست راه دیگر گشایش زبان متهم طبق اصل 38 قانون اساسی است! که منجر به فلج شدن دست برخی از متهمین شده است که دو نفر از آنها به بازرسی نیروی انتظامی نزدیک میدان آزادی شکایت کرده اند. فحاشی، هل دادن، اردنگی زدن، مسخره کردن، کتک زدن تا حد مرگ در زندان های شهرستانها بخصوص بازداشتگاه های موقت و قرنطینه ها و بازداشتگاه های کلانتری های نیروی انتظامی روال عادی است. اخذ رشوه و پول و وسایل زندانی توسط مامورین عادی است! فروش یک سیگار به مبلغ پانصد هزار تومان یا یک وعده غذا به مبلغ پنج تا بیست هزار تومان به بازداشتی فلک زده در بازداشتگاه حفاظت پلیس امنیت در میدان عشرت آباد – خیابان سپاه، از عادی ترین کاسبی هاست.

زدن دستبند و پابند تا حد خونریزی، عفونت، تورم پاها و دست های متهمین در انفرادی های زیرزمینی پلیس امنیت در خیابان سپاه بسیار عادی است. نمونه حامد اکبری و محمد یاکوزا و اشکان که علاوه بر عفونت  جای دستبند و پابند، جای کبودی و فرورفتن نوک کابل درزیر پوست و گوشت بدن آنها کاملا مشهود بود.

تازه این آثار و نشانه ها چند ماه بعد از بازداشت آنها در پادگان یگان تامین  امنیت (ویژه) نیروی انتظامی بود که به زندان اوین و بازداشتگاه ستاد مرکزی نیروی انتظامی در میدان ونک- خیابان سئول منتقل شده بودند.

گزارش هایی دال بر مرگ پنج نفر از افرادی که در یگان مرکز آموزش ویژه در بازداشت داخل قفس زیر سوله بودند، از سوی زندانیان داده شده است که از شدت خوردن کابل و باتوم و عبور از تونل مرگ برای رفتن به دستشویی یا آب خوردن، جان به جان آفرین تسلیم کردند.

گزارش هایی از بازداشتگاه های کلانتری ها مثل کلانتری اسلامشهر و ولیعصر که در بیست متر جا شاید بیست نفر با اتهامات مختلف اعم از خلاف راهنمایی رانندگی، مشروب خوردن، دعوا و مرافعه، سرقت، قاچاق مواد مخدر در هم می لولند و اگر یک نفر ایدز داشته باشد و با نوک سوزن خودش را خراش بدهد و سوزن را به بقیه بازداشتی ها بزند ، فاجعه جدیدی منتشر می شود. با توجه به روحیه معتادان ایدزی شده که روحیه ضداجتماعی و انتقام جویانه از همه و بی دلیل دارند و قصد دارند تمام دنیا را با خودشان غرق کنند.

آوردن متهمین و بازداشتی ها از بندهای 2 الف و حفاظت امنیت قوه قضائیه و نیروی انتظامی با چشم بند به دادگاه، بهداری و بیمارستان و عدم ثبت نام بازداشتی در دفاتر زندان و کامپیوتر زندان و حتی در پرونده های پزشکی و ثبت فقط یک شماره مثلا 350-2 یا 12 الف 251 بجای نام بازداشتی یعنی عدم وجود زندانی در آمارهای سازمان  زندان ها و مراکز رسمی که هر بلایی سر زندانی بیاید ، به دلیل گمنامی و بی نامی خونش و جانش، به هدر رفته است.

جلوگیری از تلفن زدن و تماس زندانی با خانواده اش، خبرندادن به خانواده زندانی بعد از بازداشت برخلاف قانون اساسی و قوانین موضوعه ، شکنجه دیگری از لحاظ روانی بر زندانی و خانواده اوست! ده ها مورد از عدم اطلاع رسانی به خانواده زندانی بعد از بازداشت او اشاره شده است. که گاه خانواده در حین جستجوی زندانی خویش که هیچ نهادی بازداشت او را قبول نمی کند، روزها در اضطراب و بیم و امید و هزار فکر و خیال دربه در به بیمارستانها، پزشکی قانونی، کلانتری ها ، آگاهی ها، مرده شور خانه ها، قبرستانها و اخبار تصادف و هزار جای دیگر کشیده می شوند و چه بسا به دلیل عدم اجرای این اولین حق یک بازداشتی و متهم، خانواده اش دچار مصیبت های دیگر مثل سکته و مرگ مادران و پدران یا مورد سوءاستفاده واقع شدن توسط معدود مامورین سوءاستفاده چی و بی مروت واقع شده اند. که خانواده متهم از ترس جان خودش و امنیت زندانی اش این موارد تخلف را برای حفظ آبرو و از شدت ترس و رعب و وحشتی که از سوی ماموران خاطی نسبت به آنها به عمل آمده است ، به هیچ کجا انعکاس نداده اند. زندانی در داخل زندان مثل غریقی است که در عمق گردابی به مهلکه افتاده است یا برمغاک افکنده شده است و تنها راه ارتباط  او با بیرون ، زندانبانان  و بازجویان و عوامل بازداشتگاه هستند. بی پناه ترین کسی که در جهان است زندانی امنیتی در ایران است که هیچ یک از موارد قوانین اساسی ، حقوق شهروندی، حقوق زندانیان ، حقوق اسلامی و انسانی و بشری درباره او رعایت نمی شود وتنها در سلول انفرادی یا دونفرادی یا سه نفرادی با افرادی که اتهامشان هیچ شباهتی به اتهام او ندارد، در برابر فشارهای روحی-روانی و گاه جسمانی بازجویان باید تاب بیاورد تا دروغی را به گردن او نیاندازند. در این شرایط یک فرد انسانی در برابر ده ها بازجو و کارشناس و خبره آموزش دیده و دانشگاه رفته اطلاعاتی – سپاهی قرار دارد که فضای ذهنی او را می کاوند و فضای فیزیکی زندگی او را در کف دارند.

به متهم القا می شود که بدون خواسته ما، تو مرده ای و وجود نداری. ما بخواهیم، تو شلاق می خوری و اگر نخواهیم  نمی خوری. ما بخواهیم، در انفرادی می مانی تا بپوسی و اگر نخواهیم، به بند عمومی منتقلت می کنیم. ما بخواهیم، تو قلم و کاغذ و روزنامه خواهی داشت و اگر نخواهیم، هیچ چیز نخواهی داشت. نه تلفن، نه ملاقات، نه خبر، نه هواخوری، نه عمومی، نه یخچال و تلویزیون، نه آسایش. همه چیز در دست ماست! تو باید با ما کنار بیایی تا راحت شوی. اگر هزار جرم هم کرده باشی ، مهم نیست. مهم آن است که با ما همکاری کنی . اگر هرچه ما بخواهیم به ما بگویی و انجام دهی ، مصاحبه کنی، خبر برای ما بیاوری ، هفته ای یک بار ما را ببینی و با ما همکاری کنی ، همه کارهایت بخشیده می شود و آزاد می شوی. همکاری با ما یعنی آزادی، یعنی قدرت ، یعنی ثروت، یعنی هرکاری که دلت می خواهد انجام بده فقط مامور ما باش. با ما باش تا کامروا شوی. فرم درخواست عضویت در اطلاعات را پر کن تا خانواده ات تا آخر عمر هرطور دلشان می خواهد زندگی کنند و از هر امکانی بهره مند شوند. کنکور سهمیه ای، شغل تضمین شده، هرچقدر درآمد که بخواهی، محل زندگی در داخل یا خارج کشور، حتی اگر در ماموریت ها اتفاقی برایت بیفتد و بمیری خانواده ات از همه نظر تا آخر عمر به بهترین شکل (اربابی) تامین هستند.

این راه کار همه سازمان های اطلاعاتی جهان است. جذب نیرو و استفاده از او و تجربه اش به نفع امنیت سازمان . بدین ترتیب سازمان اطلاعاتی در بالاترین جایگاه قدرت بیکران خود را به زندانی تنهای درچاه افتاده انفرادی و اطلاعاتی نشان می دهد و تنها راه نجات و برون رفت و تغییر وضع را همکاری می داند و زندانی از ته چاه فقط از یک روزنه اطلاعات می گیرد، از یک روزنه نور می گیرد، از یک روزنه احتمال نجات خود را می بیند و به تدریج زیر فشار زندان و بازجویان و شرایط فراهم آورده شده در اطرافش مضمحل می شود، شخصیتش را از دست می دهد ، در تنهایی با خودش درگیر می شود، حرفهای بازجویان و نگهبانان و افسرنگهبان و مسئول بازداشتگاه و دادیار زندان و معاونش، همه اینها را بارها در مغزش می چرخاند و سرسام می گیرد، سرگیجه می گیرد، نگران جان خانواده اش می شود ، احساس ناامنی در تمام سلول هایش نفوذ می کند، مغزش پوک و پودر می شود، احساس تنهایی و بازداشت طولانی مدت و کانال خبری یکسویه بازجوها و کارگرفتن فحش توسط زندانیانی که خودشان یا مامور هستند یا تن به همکاری با اطلاعاتی – امنیتی ها داده اند تا جرمشان سبک شود.

با حوصله زندانی را در راهی می برند که می خواهند تا اعترافاتی مثل سران حزب توده، فرقانی ها، مهندس سحابی، علی رضا افشاری، تحکیم وحدتی را بگیرند.

این تازه جدا از شکنجه های جسمانی است که هم اکنون خیلی کمتر اعمال می شود و موارد خاص آن یا ناشیگری بازجو است یا عصبانیت بازپرس و دادستان مثل مورد زهرا کاظمی یا اشتباه افسر جانشین زندان برای ساکت کردن زندانی مثل مورد اکبر محمدی و ...

شکنجه جسمانی در حد ضربه زدن حرفه ای با نوک انگشت  یا برآمدگی داخلی سی کیم زوکی های کف دست  یا توسری زدن و تحقیر کردن زندانی یا با لگد به ساق پای او زدن یا فشار دادن زندانی به صندلی یا دیوار است، یا اشتباها زندانی را به تیزی در ورودی سلول می کویند که سر و پایش آسیب می بیند مانند مورد رضا سیف که اتهامش عریضه نویسی جلوی دادگاه دیوان عدالت اداری بود. یا عباس ... گیلانی اهل آستانه که اتهام او هم عریضه نویسی جلوی دیوان عدالت اداری بود که بر اثر چک و لگدی که خورده بود به خودش ادرار کرد و از دماغش خون می آمد . این موارد در شهریور و مهرماه 1386  در دفتر بهداری 209 ثبت شد.

یا مورد تهدیدهای شفاهی نسبت به خانواده از سوی بازجویان جوان پرونده مربوط به فروش مواد پتروشیمی در شهر ایلام و آقای ا... که بارها از سوی بازجویان تهدید شد. یا کتک خوردن  آقای ... که پوست ساق پایش بر اثر لگدهای بازجو گنده شده بود و اتهامش حمل مواد مخدر از ترکیه به ایران بود. که هیچ مدرک مستندی برای این اتهام نداشت و فقط به او فشار می آوردند تا خودش اتهام را قبول کند و او هم از صبح تا شب و از شب تا صبح نماز و مفاتیح الجنان می خواند .

مورد حامد اکبری و صدمات وارده بر جسم و جان او بی رحمانه ترین و زجرآورترین شکنجه جسمی بود که آثارش ماه ها بر اندام و روحش وجود داشت. او فکر می کرد هر روز همان فردا صبح اعدام می شود و همینطور گریه می کرد و هم سلولی هایش باید علاوه بر رنج ها و آلام خود، رنج او را هم تسکین می دادند، تا کم کم بهبود یافت.

زندانی که حقوق خود را نشناسد و از آن بدتر زندان بان حق حیات انسانی برای او قائل نباشد ، مرده ای است که پشت میله ها قرار گرفته است. به همین دلیل تلاش های والای انجمن دفاع از حقوق زندانیان و هزینه هایی که عمادالدین باقی در راه این پیکار مدنی- حقوق بشری می پردازند، جایگاه ویژه ای در تلاش های دموکراتیک معاصر این روزها دارد. مردی که به دلیل دفاع از حقوق محروم ترین افراد جامعه خود بارها به زندان آمده و بیمار شده است.

باید پرسید آیا هیئت های خارجی به همه این بازداشتگاه ها سر زده اند؟ آیا با موسوی خوئینی ها نماینده مجلس ششم در این باره ملاقات داشته اند؟ آیا با عمادالدین باقی و انجمن دفاع از حقوق زندانیان گفتگویی داشته اند؟

همه زندانیان مشتاقند تا جواب این سوال ها را بدانند!

 5 تير 1387

حراست، یعنی وحشت!


یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد لاهیجان روز گذشته اقدام به خودکشی کرد. بنا بر گزارش های رسیده این دانشجوی دختر که به دلیل نامشخصی به اتاق حراست دانشکده فنی این دانشگاه مراجعه کرده بود، بعد از دقایقی خود را از پنجره اتاق- واقع در طبقه چهارم- به پایین انداخت و به زندگی خود پایان داد. از دلیل احضار- یا مراجعه- دختر دانشجو به حراست خبر موثقی در دست نیست.


طرح جدید دولت
برای خانه نشین کردن زنان


احمدی‌نژاد به همراه همسر خود، دیروز در مراسم تجلیل از زنان نخبه و ایثارگر شرکت کرد. او در این مراسم بشارت داد که بزودی بموجب طرحی که دولت در دست تهیه داد، زنان شاغل به بهانه بچه داشتن به خانه برگردانده می شوند. البته حقوقشان داده می شود، که این در ابتدای کارو تا زمان انتخابات آينده است و معلوم نیست در ادامه این طرح حقوقی هم داده شود.

رئیس جمهور درباره طرح به خانه بازگرداندن زنان شاغل گفت: دولت قصد دارد به مجلس لایحه‌ای بدهد که طی آن دختران کارمند وقتی ازدواج می کنند ساعت کارشان کم شود، وقتی فرزند اول را به دنیا آوردند، این ساعت کاری کمتر شود و وقتی فرزند دوم را به دنیا آوردند این ساعت کاری باز هم کمتر شود و در واقع ساعت کاری‌اشان نصف شود، اما حقوق کامل را بگیرند.

کتک و تجاوز به زنان
نتیجه یک پژوهش درایران


گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، با استناد به یک کار تحقیقاتی، اطلاعاتی را در باره زنانی که در ایران مورد تجاوز قرار میگیرند و یا کتک می خورند منتشر ساخت. این تحقیق در سال 82 و براساس پرونده هائی انجام شده که در پزشک قانونی ثبت شده است. بموجب این تحقیق اغلب زنانی که کتک خورده و یا به آنها تجاوز شده در سنین 20 تا 39 سال بوده اند و 72 درصد آن‌ها از نظر اقتصادی به نوعی وابسته به همسرانشان بوده اند.

این تحقیق در نشست رفاه اجتماعی و رسانه که در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی برگزار شد مطرح گردید. بموجب این تحقیق 70 درصد زنانی که در پزشک قانونی برای آنها پرونده تشکیل شده، پنج بار یا بیشتر توسط شوهرانشان کتک خورده اند. حتی61 درصد آن‌ها گفته اند که سابقه ضرب و شتم آن‌ها توسط شوهرانشان خارج از شمارش است.

حدود 65 درصد همین زنان گفته اند که علیرغم کتک خوردن و مضروب شدن از سوی شوهرانشان قصد طلاق و جدایی نداشته اند زیرا زن مطلقه بیش از زن متاهل در معرض خشونت نزدیکان یا جامعه است!

نتایج تحقیق حاکیست، زنان در بندرعباس با 38 درصد بیشترین و در کرمان با 8/8 درصد، کمترین آمار تهدید و خشونت را داشته اند. همچنین زنانی که از سوی شوهرانشان کتک خورده اند در بندرعباس49 درصد بالاترین و در رشت با 5/4 درصد کمترن مورد را داشته اند.

خشونت اقتصادی علیه زنان همچون نپرداختن نفقه و یا ایجاد محدودیت‌های مالی از دیگر مواردی مورد پژوهش اعلام شد. بموجب این بخش از پژوهش ها نیز بندرعباس با 28 درصد و کرمان با 4 درصد بیشترین و کمترین میزان خشونت اقتصادی علیه زنان دارند.

 3 تير 1387

این نامه برای انتشار رسیده است
به اعتراف سردار زارعی
خانه مرتضوی دخترباران است


چندروز پیش ایمیل جالبی بدستم رسید. از آنجائی که  خبر دستگیری سردار زارعی نیز پیش از منتشر شدن همینگونه لو رفته بود، دیدم خالی از لطف نیست که وبلاگ شما را که وبلاگی پر بیننده شده در جریان قرار بدهم.

ای میل اینست:

 آقای سردار رضا زارعی در جریان بازجوئی، به مسئول مستقیم پرونده خود که از سوی آیت الله شاهرودی تعیین شده گفته است:

شما بروید خانه اقای سعید مرتضوی را هم بگردید، بعد بیاید سراغ من.لااقل من اگر هم با کسانی ارتباط داشته ام ولی آدم ربایی نکرده ام ولیمرتضوی دختران زیادی را که خودمان دستگیر کرده بودیم خواست که تحویل او دهیم تا به وضع منکراتی انها رسیدگی کند ولی انها رو با خود به منزل شخصیش برده و خانواده های آنها فکر میکند دخترانشان فراری و یا ربوده شده اند .

اگر قرار باشد قانون اجرا شود باید سوابق و خدمات مثبت من در نیروی انتظامی هم حساب شود. بسیار از شهروندان هستند که از ما بخاطر خدمات شبانه روزی تشکر کرده اند و حاضرند اینجا شهادت بدهند و قسم بخورند که من به آنها خدمت کرده ام.

همانطور که شما هم در وبلاگ خودتان نوشته بودید آقای سردار رضا زارعی چندی پیش در یک خانه فساد همراه با 6 زن کاملا برهنه دستگیر شد، هر  6 زن دستگیر شده اند و در حال حاضر در اختیار قوه قضایه هستند و در بازجوی برخی از آنها اطلاعات تکان دهنده ای از رفتارقاضی سعید مرتضوی و سردار زارعی با دختران در خانه فساد داده اند.برخی از زنها اعتراف کرده اند که قبلا در طرح مبارزه با بد حجابی توسط نیروی انتظامی دستگیر شده اند و مدتی را در خانه شخصی اقای سعید مرتضوی در کنار دیگر دختران به سر برده اند.

یکی از اعتراف کننده گان تعداد دختران نابالغ را در خانه شخصی اقای سعید مرتضوی 25 نفر ذکر کرده  و گفته که هم اکنون همه این دختران در آنجا در اسارات او بسر می برند. اعتراف کنندگان گفته اند که اقای سعید مرتضوی از دختران نابالغ در خانه اش خواسته است تریاک مصرف کنند که یک دختر 16 ساله در اثر مصرف اجباری مواد مخدرسکته کرده است

یکشنبه

اعتراض به فساد اخلاقی معاون دانشجوئی
ناآرامی های جدید در دانشگاه زنجان


جمعیت دفاع از حقوق بشر در ایران اطلاع داده است: در پی افشای فساد اخلاقی معاون دانشجویی دانشگاه زنجان جمع زیادی از دانشجویان این دانشگاه در میدانمرکزی این  دانشگاه دست به تظاهرات و تحصن زدند. دانشجویان در تالار ورزش دانشگاه تجمع کرده جمع شده و خواستاراستعفای رئیس دانشگاه ( دکتر نداف ) و معاون  وی ( دکتر مددی( شدند

مرگ در بازداشتگاه امنیتی تبریز


منابع خبری آذربایجان گزارش داده اند:

فرهاد محسنی نگارستان، از فعالان سیاسی آذربایجان که در بازداشت وزارت اطلاعات تبریز بود، به گفته مقامات امنیتی در بازداشتگاه فوت کرده است! جسد وی روز چهارشنبه ۲۲ خرداد ۸۷ به پزشکی قانونی تحویل داده شده است. محسنی روز اول خرداد در خیابان تبریز از سوی مقامات امنیتی پس از تعقیب، در پارک "ائل گؤلو" بازداشت شده بود. از 20 روز پیش هیچ خبری از او در دست نبود و خانواده وی نیز تهدید شده بودند تا ماجرای بازداشت فرزند خود را دنبال نکنند.

جسد فرهاد محسنی ۲۵ سال داشت و جسد وی بدون کالبد شکافی و بررسی چگونگی مرگ روز پنجشنبه ۲۳ خرداد دفن شد.


2خرداد 1387
22 خرداد
اجازه یک اجتماع کوچک هم به زنان ندادند
روزهای سال
یکی بعد از دیگری "سالگرد" می شوند


اجتماعی کوچکی که قرار بود جمعی از کوشندگان جنبش برابری خواهی زنان ایران در سالگرد 22 خرداد در تهران برگزار کنند، با ممانعت امنیتی و پلیسی روبرو شد. این مراسم قرار بود در یک گالری کوچک برگزار شود اما مقامات مانع برپائی آن شدند و چند تن از فعالان جنبش زنان را نیز بازداشت کردند که روز بعد آزاد کردند.

در سال 84 گروهی از کوشندگان تغییر قوانین و حقوق برابر زنان با مردان در مقابل دانشگاه تهران جمع شدند که منجر به درگیری ویژه ای نشد و عمدتا به بحث با ماموران نیروهای انتظامی که هنوز متاثر از دولت اصلاحات خاتمی بودند و تغییر فرماندهان و تغییر آرایش برای سرکوب در دولت احمدی نژاد هنوز صورت نگرفته بود گذشت.

سال 85 بار دیگر در همین تاریخ زنان در میدان هفت تیر جمع شدند که این بار نیروی انتظامی همسو شده با دولت احمدی نژاد بشدت آنها را سرکوب و تعداد زیادی از زنان را بازداشت کرد.

بدین ترتیب روز 22 خرداد تبدیل شد به روز"همبستگی زنان ایران". یعنی در کنار 14 و 15 خرداد و 2 خرداد حالا یک 22 خرداد هم داریم. مثل 30 تیر که حالا 18 تیر (شبیخون به خوابگاه دانشجویان) و 23 تیر(سرکوب تحصن دانشجوئی) را داریم. تقویم وقایع در جمهوری اسلامی بتدریج پر و پیمان می شود. از آن طرف حکومت فوت این و آن را شهادت ثبت کرده و به تقویب سپرده و از این طرف روزهای سرکوب و اعدام و ترور در تقویم سینه مردم ثبت می شود.

افشای وابستگی به ایران، کاهش نفوذ حزب الله 

50 هزار حقوق بگیر ایران
در صفوف حزب الله لبنان


در جنوب بیروت، در "عالم شوراب"، دهها ساختمان و پل که در حمله هوائی اسرائیل در تابستان سال 2006 ویران شده بسرعت در حال بازسازی است. هزینه های آن از طریق ایران تامین می شود. در مراکز مطالعات و مشاوره بیروت همه میدانند که "حزب الله تماما توسط ایرانتاسیس، تعلیم، مسلح، و حمایت مالی شده است. حزب الله حدود 50 هزار حقوق بگیر و یک "ارتش نسبتا بزرگ مدرن" دارد که بیشتر هزینه های آن را تهران تامین می کند. اما با این همه؛ مردم جنوب لبنان حاضر نیستند تبدیل به خاکریز جمهوری اسلامی در جنگ موشکی میان اسرائیل و ایران شوند. حزب الله لبنان دربرابر اسرائیل و آمریکا عمل می کند، نهتهدیدی برای موجودیت اسرائیل.

یک کارمند مرکز مشاوره و مطالعات بیروت به گزارشگر بی بی سی می گوید: برای ایران حزب الله نقش ناو هواپیمابری را دارد که امریکا در خلیج فارس مستقر کرده است.

او که اسامه صفا، نام دارد و مسئول مرکز سیاستگذاری لبنان در مرکز مطالعات است اضافه می کند:

نفوذ ایران زیاد است. در سال 2005 که سوریه از لبنان خارج شد، جای آن را ایران پر کرد.

در بیروت، غیر از اعضای وابسته به حزب الله، همه از افزایش قدرت حزبالله بیزاراند. رفتار خشن و مسلحانه افراد مسلح حزب الله لبنان در برابر مردم عادی این کشور روز به روز بیشتر لبنانی ها را نگران تبدیل شدن کشورشان به کشوری مطابق مدل جمهوری اسلامی می کند. گشت های شبانه و مسلحانه، مصادره خانه ها، گسترش خانه های تیمی و رفتارهای پادگانی حزب الله با مردم کشوری که در آن انواع گرایش های ملی و قومی و مذهبی بصورت تاریخی زندگی کرده اند کم کم تحمل ناپذیر می شود.

هاشمی رفسنجانی
مشکلات کشور با ابزار
نظامی و امنیتی حل نمی شود!

به سالگرد 15 خرداد نزدیک شده ایم و جلسات و سخنرانی های متفاوتی در تهران و با حضور سخنرانان مختلف به این مناسبت برپا می شود. از جمله همایش"15 خرداد- زمینه ها و بسترها" که در حوزه هنری برگزار شد و در آن هاشمی رفسنجانی سخنرانی کرد. تقریبا تمام حرف هائی که به بهانه این سالگرد زده می شود معطوف به اوضاع کنونی کشور و حاکمیت و تقابل های درون حکومتی است. به همین دلیل نکات خبری این سخنرانی ها مهم است. از جمله هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود گفت:

امام با تجربه خوبی که از صدر مشروطه تا آخر عمر داشتند، راه درست نهضت کشور را تداوم دو مساله می دانستند: اسلام و حضور مردم در صحنه .

اگر انقلاب اسلامی فکر کند با ابزاری مانند ابزار نظامی و امنیتی می تواند مشکلات را حل کند، اشتباه کرده است. اگر مردم از نظام زده شوند و صداقت را در مسوولان نبینند، دلیلی برای وارد شدن به مهلکه نمی بینند.استراتژی ادامه حاکمیت اسلامی با حضور مردم تداوم می یابد و هر چه غیر از این مساله باشد نه انسانی، نه اسلامی و نه موفق خواهد بود

 12 خرداد 1387
دستگیری هزاران نفر به بهانه های مختلف در تهران


سایت نواندیش: به گزارش اداره اطلاع رساني فرماندهي انتظامي استان تهران، سردار عليرضا اكبر شاهي (فرمانده انتظامي استان تهران) گفت پليس استان تهران در راستاي طرح امنيت اخلاقي و اجتماعي برخورد خود با مقوله‌هاي مزاحمان نواميس، بدحجابي، مزاحمت خياباني، اوباشگري، مجالس لهو و لعب، زنان خياباني، فساد و فحشا را تشديد كرده است.

وي در خصوص ايجاد مزاحمت براي نوامينس از سوي افراد شرور و مزاحمان خياباني ، گفت: در طول اين طرح از ابتداي سال جاري تعداد 6 هزار و 414 نفر از كساني كه با رفتارهاي ناهنجار خود براي بانوان مزاحمت ايجاد كرده و موجب سلب امنيت و آسايش از آنان شده بودند، دستگير شدند.

وي ادامه داد: تعداد 5492 نفر از دستگير شدگان با اخذ تعهد كتبي آزاد و تعداد 924 نفر نيز با پرونده تحويل مراجع قضايي شدند.

بنابراين گزارش در طول اين طرح تعداد يك هزار و 98 نفر از زنان بدحجاب كه با پوشش خود عفت عمومي را جريحه‌دار مي‌كردند، دستگير شدند و از اين تعداد 954 نفر با اخذ تعهد كتبي آزاد و تعداد 114 نفر نيز با تشكيل پرونده تحويل مراجع قضايي شدند.

وي همچنين با اشاره به اينكه محصولات ضد فرهنگي همواره زمينه‌ساز بسياري از ناهنجاريها و رفتارهاي خارج از عرف، شرع و قانون است، گفت: در اين خصوص تعداد يك هزار و 534 نفر دستگير شدند كه همگي دستگير شدگان با تشكيل پرونده تحويل مراجع قضايي شدند.

تعداد 83 نفر در خصوص در برپايي مجالس لهو و لهب دستگير شدند كه از اين تعداد 36 نفر با اخذ تعهد كتبي آزاد و 47 نفر نيز با تشكيل پرونده تحويل مراجع قضايي شدند، همچنين تعداد يك باب تالار پذيرايي نيز در اين خصوص پلمب شد.

وي در پايان گفت: در طول اجراي اين طرح 197 نفر از زنان خياباني و دايركنندگان مراكز و خانه‌هاي فساد كه همواره از زمينه سازان بسترهاي ايجاد جرم هستند، دستگير و همگي آنان با تشكيل پرونده تحويل مراجع قضايي شدند

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده خانم نازیلا دشتی 50 ساله زندانی سیاسی سابق و از خانواده های کشتار 1367 و فرزند ایشان آقای هود یازرلو 21 ساله دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه معصومی قم روز شنبه 4 خرداد ماه بدون احضاریه و فقط با تماس تلفنی به شعبه 2 امنیت دادگاه انقلاب احضار شدند.آنها پس از چند ساعت انتظار توسط فردی به نام ضرغامی با تحقیر و توهین به اطاق بازجویی اش برده شدند. این فرد بدون رعایت کردن حداقل اصول اولیه رفتاری خانم دشتی را با نام کوچک و با فریاد احضار کرد وپس از مدت زمان کوتاهی فرزند ایشان را با همین شیوه به اطاق خود برد.وقتی که آقای یازرلو برای پاسخ دادن به بازجوئیها، قصد نشستن بر روی یکی از صندليهاي را داشت با برخوردهای تحقیر آمیزی و وحشیانه ضرغامی مواجه گردید و از نشستن او ممانعت به عمل آورد. ضرغامی با این شیوه برخورد سعی داشت که خانم و آقای یازرلو را وادار به واکنش نماید و نهایتا آنها را بازداشت کند که آنها با صبر و بردباری و متانت این امکان را به او نمی دادند ولی ضرغامی به فریاد کشیهای و اهانت خود ادامه می داد.

ضرغامی با تهدید خطاب به آقای هود یازرلو گفت : بچه قبل از اینکه تو دنیا بیایی با بزرگاتون چه کارها که نکردیم، نمی دونی که سال 60 ما چه کار می کردیم، حالا من به تو نشون می دم که بفهمی یعنی چه. ضرغامی ادامه داد من از سن 19 سالگی و 22 ساله است که در زندان کار می کنم. ضرغامی پس از این تهدیدها و رفتارهای غیر انسانی و تایید حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد بدون هیچ دلیلی دستور بازداشت این دانشجو را صادر کرد، واو را به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل کرد.

گفته های ضرغامی اعترافاتی است که او در گذشته بازجو و شکنجه گر بوده و در شکنجه زندانیان سیاسی در دهۀ 60 نقش مستقیم داشته است که خود گواهی بر این است که بازجویان سابق متصدیان امروز دادگاههای انقلاب هستند.

انتقال آقای یازرلو به بند 209 وتهدیدات ضرغامی علیه ایشان نشان میدهد که او دستور شکنجه های جسمی و روحی این دانشجو را صادر کرده است و او در معرض خطر جدی شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد.

از روز شنبه 4 خرداد ماه تا به حال از وضعیت و شرایط این دانشجو هیچ خبری در دست نیست. مراجعات خانواده او به شعبه 2 امنیت تا به حال بی نتیجه بوده است. و جواب مشخصی به این خانواده داده نشده است . این خانواده درنگرانی فزاینده ای بسر می برند.

خانم نازیلا دشتی همراه با پسرشان آقای هود یازرلو سال گذشته برای دیدن خواهرشان که 25 سال موفق به دیدار ایشان نشده بودند عازم عراق شدند. خانم دشتی پس از دیدار با خواهرشان به ایران بازگشتند. در تاریخ 9 خرداد 1386 مامورین وزارت اطلاعات به منزل آنها یورش بردند ومقدار زیادی از وسائل این خانواده که عبارت بودند از : کامپیوتر، کتاب، سی دی ،آلبومهای عکس خانوادگی را با خود بردند. در 22 خرداد 1386 خانم نازیلا دشتی و فرزندشان هود دشتی را دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 منتقل کردند. پس از چند هفته بازداشت در سلولهای انفرادی بند 209 اوین باقرار وثیقه های سنگین آزاد شدند مبلغ وثیقه خانم دشتی 100 میلیون تومان و قرار وثیقه هود 200 میلیون تومان بود. در تاریخ 23 خرداد دکتر هانی یازرلو زندانیان سیاسی سابق و از فعالین سیاسی شناخته شده ایران هستند پدر خانواده و فرزند بزرک ایشان را به مدت 6 ساعت تحت بازجوئی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشتند. خانم دشتی خواهر و برادر خود را که به نام های فریبا دشتی و هود دشتی در قتل عام های سال 1367 از دست داده اند.

موسوی رئیس شعبه 2 امنیت و ضرغامی معاون او کسانی هستند که در پرونده سازی علیه دانشجویان زندانی 16 آذر و اذیت و آذر خانواده های آنها نقش مستقیم داشتند . این افراد در هماهنگی با بازجویان وزارت اطلاعات در صدور حکم های قضائی برای قرار دادن فعالین دانشجوئی ، و زندانیان سیاسی در سلولهای انفرادی، نوع بازجوئیها و فشارها را بر زندانی برای گرفتن اعترافات تحت شکنجه و پرونده ساری علیه آنها اقدام می کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، رفتارهای غیر انسانی ،دستگیری خودسرانه و انتقال به سلولهای انفرادی بند 209 اوین جهت شکنجه را محکوم می کند و از سازمانهای جهانی حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای ممانعت از شکنجه این دانشجوی زندانی است.

12 خرداد 1387 برابر با 01 ژون 2008

شرایط زندانیان سیاسی فوق را به سازمانهای زیر گزارش شد
1- عفو بین الملل
2- شورای حقوق بشر سازمان ملل
3- کمیسر عالی حقوق بشر
4- دیدبان حقوق بشر

خطر نزدیک تر شده
بجای دولت حل بحران
سکان بدست دولت بحرانساز است

دور تازه زمینه سازی افکار عمومی جهان برای حمله نظامی به ایران، با سرعتی بیش از دفعات گذشته آغاز شده است. گزارش جدید آژانس انرژی اتمی نفتی بود بر آتش جدیدی که زبانه می کشد، زیرا پیش از انتشار این گزارش خبرها سرعت گرفته بود. از تلاش برای بسته شدن یک قرار داد میان سوریه و اسرائیل تا جدیدترین مصاحبه رئیس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا "سیا" که صریح و بی پرده گفت: ایران در انتظار فرصتی برای اعلام دراختیار داشتن سلاح اتمی است."

متعاقب آن سخنگویان وزارت خارجه و کاخ سفید نیز همین نظر را در الفاظی دیگر تکرار کردند و وزیر خارجه سابق آلمان "فیشر" در مصاحبه های هفتگی خود با روزنامه "دیسایت" آلمان با نگرانی نسبت به حوادث آینده، پیرامون گام های ایران برای نزدیک شدن به نظامی کردن فعالیت های اتمی اش سخن گفت.

تقریبا دو سوم گزارش سازمان انرژی اتمی به همین رویکردی اختصاص دارد که "فیشر" به آن اشاره کرده است. جان کلام در بندهای حقوقی و خشک گزارش اخیر سازمان انرژی اتمی نوعی اعلام خطر است با تاکید بر این که ایران حاضر نیست به سئوالاتی که درباره سمت گیری نظامی فعالیت های اتمی اش شده پاسخ بگوید.

کار از بسته پیشنهادی دو طرف تقریبا گذشته است، چرا که بوش عجله دارد و به همین دلیل در جدیدترین اظهار نظرش گفت: ایران به بهانه گفتگو فرصت می خرد و ما نباید این فرصت را به آنها بدهیم. با پیوستن ترکمنستان به دایره محاصره ایران توسط امریکا، عملا محاصره نظامی ایران کامل شده است. محاصره اقتصادی نیز روز به روز عرصه را بیشتر از گذشته بر مردم تنگ می کند.

شرایط بگونه ایست که کشور نیازمند یک "دولت دفع بحران" است، اما همچنان "دولت بحران ساز" بر سر کار است.

مقامات حکومتی و حاشیه حکومتی، هیچیک در باره خطری که روز به روز نزدیک تر می شود سخن نمی گویند و این درحالی است که در لابلای سخنان فرماندهان عالی سپاه و تصمیمات نظامی که رهبر می گیرد، عملا آریش جنگی سرعت گرفته است. شاید تنها فردی که در روزهای اخیر به خود جرات داده در باره خطر قریب الوقوع سخن بگوید محمد علی ابطحی باشد که او نیز در لابلای مطلبی دیگر، حرف اصلی را در پایان نوشته خود، با احتیار طرح کرده است. او در مطلبی پیرامون نام خلیج فارس و مالکیت سه جزیره ای که امارات مدعی مالکیت آن شده اند نوشت: «روابط سیاسی خوب با دولت های خلیج فارس نیز خیلی برای جلوگیری از خطرات احتمالی ایران سوز مهم و مفید است.»

آن خطر احتمالی ایران سوزی که ابطحی می گوید را مصاحبه هفته گذشته فرمانده کل سپاه پاسداران کامل می کند که فاش ساخت یک واحد ویژه موشکی در شرف شکل گیری است که فرماندهی مستقیم آن با رهبر است.

این جمله هیچ معنائی ندارد جز اینکه فرمانده کل قوا "رهبر" خود فرماندهی مهم ترین بخش پاسخ به حمله امریکا به ایران را برعهده گرفته است. یعنی فرمان شلیک موشک بطرف اسرائیل و واحدهای نظامی- دریائی امریکا. این که موشک های مورد بحث دارای چه نوع مواد انفجاری هستند و یا خواهند بود، مستقیما با همان اظهارات رئیس سازمان "سیا" در ارتباط است که در بالا ذکر شد.

ایران به آژانس اطلاعات نداده!



محمد البرادعی، مدیر آژانس انرژی هسته ای دوشنبه 26 ماه می، گزارش جدید خود درباره برنامه هسته ای ایران را در اختیار شورای حکام آژانس انرژی اتمی و اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار داد.

به نوشته سایت خبری سی ان ان،  نکته برجسته در این گزارش  آنست که آژانس قادر به تشخیص آن نیست که آیا ایران هرگز در پی سلاح اتمی است یا خیر، چرا که دولت ایران اطلاعات کافی  دراینباره نمی دهد. در این گزارش 9 صفحه ای البرادعی به وضوح از ناکامی بازرسان آژانس از بدست آوردن پاسخی روشن درباره برنامه هسته ای ایران یاد میکند. و اینکه ایران اطلاعات کاملی درباره آزمایش مواد منفجره با قدرت بالا و  موشکهای  دور برد و پروژه نمک سبز  در اختیار آژانس قرار نداده است. قرار است در دوم ژوئن نمایندگان شورای حکام سازمان انرژی اتمی در وین درباره این گزارش به گفت و گو بنشینند.

 10 خرداد 1387
چند نکته ای که برای انتشار فرستاده اند
تئوری هدایت امام زمان
از کشفیات خود رهبر است

این چند نکته را می توانید منتشر کنید:

آقای خامنه ای در توهم رهبری جهان غرق شده است. خودش را منزوی کرده و یا او را منزوی کرده اند. باور کنید که از اوضاع مردم و مملکت بی خبر است، مخصوصا با این سفرهای جدیدی که سپاه و دست های پنهان داخل بیت رهبری برایش ترتیب میدهند، بکلی بیگانه با واقعیات جامعه شده است.

هاشمی رفسنجانی دراین هفته ها یگانه پاسخی که به مراجعه کنندگان آشنا و ابراز نگرانی آنها میدهد اینست: من خسته شده ام.

به او، یا از روی تعارف و یا باور گفته اند شما مرد بحران هستید. لابد منتظرید اوضاع بحرانی تر شود. او گفته: آب چند متر از روی سر همه ما گذشته و شما تازه از بحران حرف می زنید؟

خیلی از روحانیون بشدت نگران اند. در بسته ترین محافل خودشان می گویند: ما تعجب می کنیم که چرا مردم نمی ریزند توی خیابان و همه ما را نمی کشند؟

درباره رفرم و اصلاحات در همین محافل بحث شده است. با صراحت گفته اند: جان مردم به لبشان رسیده، هیچ کس و هیچ چیز را دیگر مردم قبول ندارد. کار از رفرم و این حرف ها گذشته، مردم اصلا به کسی امید ندارند.

آن اظهارات امام زمانی تعجب آوری را که احمدی نژاد هر چند وقت یکبار مطرح می کند، در واقع حرف و نظر خود خامنه ایست. واقعا او در این توهم غرق شده که امام زمان هدایتش می کند. این را در محافل فرماندهان عالی سپاه بارها گفته و آنها هم در سخنرانی های خودشان گهگاه به نوعی طرح می کنند. در همین محافل حرف هائی زده می شود که شما بعضی وقت ها در سخنرانی فرماندهان سپاه می توانید بشنوید. مثلا فرمانده کل سپاه واقعا دچار این توهم شده که فرمانده سپاه اسلام است و برای امام زمان آماده فتح جهان است.